=                خبرنامه  تهذیب همدان | مهر ۱۳۸۵
پيام‌هاي واقعي نامه امام چه بود؟

امام در اين مقطع از جنگ، يك بار ديگر با شجاعت تمام آمدند و در واكنش به اشغال دوباره خرمشهر، به فرمانده وقت سپاه اعلام كردند: «يا خرمشهر يا سپاه» و رزمندگان پرنشاط اسلام، توانستند آخرين نبرد دشمن را نيز با ناكامي محض روبه‌ور كنند كه رئيس‌جمهور وقت، پس از حضور در جبهه‌ به حضرت امام اعلام كردند: بسيجيان آماده ادامه نبرد هستند و امام هم در پاسخ فرمودند كه: «ما در صلح جدّي هستيم».

۱۳ مهر ۱۳۸۵ - بعد از ظهر ۱۲:۳۹ تعداد بازديد: 35354 كد خبر: ۵۰۰۱۴

انتشار نامه مورخ 25/4/1367حضرت امام خميني (ره) درباره دلايل پذيرفتن قطعنامه 598 در آخرين روزهاي هفته دفاع مقدسِ امسال، فضاي مناسب‌تري براي درك بهتر اوضاع كشور و جبهه‌هاي جنگ در آن مقطع زماني براي علاقه‌مندان به موضوع بررسي چگونگي پايان يافتن جنگ تحميلي، فراهم مي‌آورد.

دكتر حسين علايي ، از فرماندهان ارشد دفاع مقدس در يادداشتي تحليلي به مندرجات نامه تاريخي امام خميني(ره) پرداخته است.در بخشي از اين يادداشت آمده است:

هرچند براي تحليل محتوايي اين نامه، بهتر است تا شرايط سياسي، اجتماعي، اقتصادي و نظامي و بين‌المللي آن دوران كه منجر به صدور متن نامه شده است، بررسي شود و از طرفي، ديگر نامه‌ها و مكاتبات و بحث‌ها‌يي كه در اين زمينه در آن روزها انجام شده نيز، مورد مطالعه قرار گيرد، در عين حال، بررسي همين نامه هم، مسائل زيادي را براي مردم و محققّان تاريخ، روشن و شفاف مي‌نمايد...

با پذيرش قطعنامه 598 از سوي جمهوري اسلامي ايران، صدام حسين اعلام كرد كه او قطعنامه را نخواهد پذيرفت و براي همين، به برقراري آتش‌بس تن نداد و حمله گسترده خود را براي اشغال دوباره سرزمين‌هاي ايران آغاز كرد و توانست يك بار ديگر، خرمشهر را اشغال و با تصرف جاده آسفالته اهواز ـ خرمشهر تا نزديكي‌هاي شهر اهواز در خوزستان پيشروي كند و از سوي ديگر، با شكستن خطوط دفاعي در غرب كشور، منافقين را با خودروهاي زرهي، عازم تهران كند كه آنان هم تا نزديكي كرمانشاه جلو آمدند و در آنجا در كمين رزمندگان سلحشور اسلام نشستند و طرح صدام ناكام ماند؛ بنابراين، حضرت امام خميني در آخرين فرصت باقي مانده كه ارتش بعثي عراق به مرزهاي بين‌المللي رسيده بود، قطعنامه را پذيرفت تا با ايجاد يك فشار سياسي عظيم از ادامه تهاجم بيشتر دشمن جلوگيري كند...

مشخص مي‌شود كه در آن دوران، بحث‌هاي جدّيِ جنگ با ارائه نظريات گوناگون به امام منتقل مي‌شده است و واقعيت‌هاي جنگ به درستي و با شجاعت از سوي دولتمردان و نيز فرماندهان جنگ در اختيار حضرت امام و مسئولان سياسي كشور قرار مي‌گرفته است. ايشان نيز با بررسي آخرين وضعيت دشمن و توانايي‌ها و استراتژي و سياست‌هاي وي و نيز تحليل شرايط توان خودي در هر زمان، تصميم مناسب را مي‌گرفته‌اند. گاهي از لزوم شكست حصر آبادان سخن مي‌گفته‌اند، گاه شعار «جنگ جنگ تا پيروزي» را مطرح مي‌كرده‌اند و در تيرماه سال 1367 نيز با توجه به اطلاعات ارائه شده به ‌ايشان و شرايط جبهه‌هاي جنگ و اقدامات نظامي دشمن، امام در مورد پذيرش آتش‌بس به نتيجه رسيده‌اند.

هرچند پذيرش آتش‌بس براي امام تلخ بود و چنين تصميمي براي ايشان چون زهر كشنده بوده است، حضرت امام خميني، شجاعانه‌ترين تصميم دوران حيات خود را در يك فرصت مهم گرفتند، به گونه‌اي كه اگر ارتش بعثي صدام، پس از پذيرش اين تصميم جمهوري اسلامي ايران و در ادامه تهاجم دوباره خود به خاك ايران در روزهاي اوايل مرداد ماه 1367 موفق مي‌شد بخشي از خاك ايران را در اشغال خود نگه دارد.

قطعنامه 598 پايه حقوقي مناسبي براي آغاز مذاكرات بين‌المللي براي رسيدن به صلح بود. در مجموع، به نظر مي‌رسد كه نحوه پايان يافتن جنگ با پايان دادن به موج تهاجمات و حملات نظامي دشمن از سوي رزمندگان اسلام، براي حضرت امام شيرين شده است، زيرا امام، خود ديدند كه در شرايط بسيار نابرابري كه صدام، دوباره ارتش بعثي را به سوي سرزمين‌هاي ايران گسيل داشت و پس از پذيرش قطعنامه از سوي ايران، دشمن دوباره بخش‌هايي از خاك خوزستان را اشغال كرد و ارتش بعثي صدام تلاش مي‌كرد تا مناطق تصرف شده را در اختيار خود نگه دارد، در اين وضعيت، رزمندگان اسلام با فداكاري بسيار و با كمبودهاي وسيع تسليحاتي، توانستند يك بار ديگر، دشمن را در خاك ايران منهدم كرده و باقي‌مانده ارتش بعثي را از كشور بيرون و منافقين را فراري دهند و قواي دشمن را به پشت مرزهاي بين‌المللي برانند و صلابت ارتش اسلام را براي چندمين بار به صدام و حاميانش نشان دهند.

البته خود امام هم در اين مقطع از جنگ، يك بار ديگر با شجاعت تمام و با خلق حماسه‌اي بي‌نظير به صحنه آمدند و در واكنش به اشغال دوباره خرمشهر از سوي دشمن، به فرمانده وقت سپاه اعلام كردند: «يا خرمشهر يا سپاه» و چه خوب رزمندگان پرنشاط اسلام، توانستند آخرين نبرد دشمن را نيز با ناكامي محض روبه‌ور كنند و آنچنان در قدرت خود اوج بگيرند كه رئيس‌جمهور وقت، پس از حضور در جبهه‌هاي جنوب به حضرت امام اعلام كردند كه جبهه‌ها پر از نيروي داوطلب مردمي است و بسيجيان و قواي مسلح آماده ادامه نبرد در خاك دشمن هستند و حضرت امام هم در پاسخ ايشان، فرمودند كه: «ما در صلح جدّي هستيم»...



تاريخ : جمعه بیست و یکم مهر ۱۳۸۵ | 11:0 | نویسنده : مرتضی |


در این نامه که توسط دفتر هاشمی رفسنجانی منتشر شده، آمده است:...اين فرمانده مهمترين قسمت موفقيت طرح خود را تهيه به موقع بودجه و امكانات دانسته است و آورده است كه بعيد به نظر مي‌رسد دولت و ستاد فرماندهي كل قوا بتوانند به تعهد عمل كنند. البته با ذكر اين مطالب مي‌گويد بايد باز هم جنگيد كه اين ديگر شعاري بيش نيست.

۷ مهر ۱۳۸۵ - بعد از ظهر ۱۲:۳۸ تعداد بازديد: 102376 كد خبر: ۴۹۴۵۱

در پي گفت‌وگوهاي منتشر شده در باره دلايل پايان جنگ تحميلي،كه در هفته دفاع مقدس صورت گرفته بود،دفتر هاشمي رفسنجاني، نامه محرمانه امام خميني(ره) درباره پذیرش قطعنامه 598 خطاب به مسئولان لشكري و كشوري را پس از 18 سال منتشر کرد.

به گزارش خبرنگار بازتاب، متن نامه حضرت امام خميني (ره)كه شب گذشته به خبرگزاري ها نمابر شده، به شرح زير است:

بسم الله الرحمن الرحيم
با ياري خداوند متعال و با سلام و صلوات به انبياء بزرگوار الهي و ائمه معصومين صلوات الله عليهم اجمعين حال كه مسئولان نظامي ما اعم از ارتش و سپاه كه خبرگان جنگ مي‌باشند، صريحاً اعتراف مي‌كنند كه ارتش اسلام به اين زودي‌ها هيچ پيروزي به دست نخواهند آورد و نظر به اين كه مسئولان دلسوز نظامي و سياسي نظام جمهوري اسلامي از اين پس جنگ را به هيچ وجه به صلاح كشور نمي‌دانند و با قاطعيت مي‌گويند كه يك دهم سلاحهايي را كه استكبار شرق و غرب در اختيار صدام گذارده‌اند به هيچ وجه و با هيچ قيمتي نمي‌شود در جهان تهيه كرد و با توجه به نامه تكان دهنده فرمانده سپاه پاسداران كه يكي از ده‌ها گزارش نظامي سياسي است كه بعد از شكست‌هاي اخير به اينجانب رسيده و به اعتراف جانشيني فرمانده كل نيروهاي مسلح،فرمانده سپاه يكي از معدود فرماندهاني است كه در صورت تهيه مايحتاج جنگ معتقد به ادامه جنگ مي‌باشد و با توجه به استفاده گسترده دشمن از سلاحهاي شيميايي و نبود وسائل خنثي كننده آن، اينجانب با آتش بس موافقت مي‌نمايم و براي روشن شدن در مورد اتخاذ اين تصميم تلخ به نكاتي از نامه فرمانده سپاه كه در تاريخ 2/4/67 نگاشته است اشاره مي‌شود،

فرمانده مزبور نوشته است تا پنج سال ديگر ما هيچ پيروزي نداريم، ممكن است در صورت داشتن وسائلي كه در طول پنج سال به دست مي‌آوريم قدرت عمليات انهدامي و يا مقابله به مثل را داشته‌ باشيم و بعد از پايان سال 71 اگر ما داراي 350 تيپ پياده و 2500 تانك و 3000 توپ و 300هواپيماي جنگي و 300 هليكوپتر ...كه از ضرورتهاي جنگ در آن موقع است - داشته باشيم مي‌توان گفت به اميد خدا بتوانيم عمليات آفندي داشته باشيم. وي مي‌گويد قابل ذكر است كه بايد توسعه نيروي سپاه به هفت برابر و ارتش به دو برابر و نيم افزايش پيدا كند، او آورده است البته آمريكا را هم بايد از خليج فارس بيرون كنيم والا موفق نخواهيم بود.

اين فرمانده مهمترين قسمت موفقيت طرح خود را تهيه به موقع بودجه و امكانات دانسته است و آورده است كه بعيد به نظر مي‌رسد دولت و ستاد فرماندهي كل قوا بتوانند به تعهد عمل كنند. البته با ذكر اين مطالب مي‌گويد بايد باز هم جنگيد كه اين ديگر شعاري بيش نيست. آقاي نخست وزير از قول وزراي اقتصاد و بودجه وضع مالي نظام را زير صفر اعلام كرده‌اند، مسئولان جنگ مي‌گويند تنها سلاحهائي را كه در شكستهاي اخير از دست داده‌ايم به اندازه تمام بودجه‌اي‌ است كه براي سپاه و ارتش در سال جاري در نظر گرفته شده بود. مسئولان سياسي مي‌گويند از آنجا كه مردم فهميده‌اند پيروزي سريعي به دست نمي‌آيد شوق رفتن به جبهه در آنها كم شده است.

شما عزيزان از هر كس بهتر مي‌دانيد كه اين تصميم براي من چون زهر كشنده است ولي راضي به رضاي خداوند متعال هستم و براي صيانت از دين او و حفاظت از جمهوري اسلامي اگر آبروئي داشته باشم خرج مي‌كنم، خداوندا ما براي دين تو قيام كرديم و براي دين تو جنگيديم و براي حفظ دين تو آتش بس را قبول مي‌كنيم.

خداوندا تو خود شاهدي كه ما لحظه‌اي با آمريكا و شوروي و تمام قدرتهاي جهان سرسازش نداريم و سازش با ابرقدرتها و قدرتها را پشت كردن به اصول اسلامي خود مي‌دانيم خداوندا در جهان شرك و كفر و نفاق در جهان پول و قدرت و حيله و دوروئي ما غريبيم، تو خود ياريمان كن. خداوندا در هميشه تاريخ وقتي انبياء و اوليا و علماء تصميم گرفته اند مصلح جامعه گردند و علم و عمل را در هم آميزند و جامعه‌اي دور از فساد و تباهي تشكيل دهند با مخالفتهاي ابوجهل‌ها و ابوسفيان‌‌هاي زمان خود مواجه شده‌اند.

خداوندا، ما فرزندان اسلام و انقلابمان را براي رضاي تو قرباني كرديم غير از تو هيچكس را نداريم ما را براي اجراي فرامين و قوانين خود ياري فرما، خداوند از تو مي‌‌خواهم تا هر چه زودتر شهادت را نصيبم فرمائي. گفتم جلسه‌اي تشكيل گردد آتش بس را به مردم تفهيم نمايند. مواظف باشيد ممكن است افراد داغ و تند با شعارهاي انقلابي شما را از آنچه صلاح اسلام است دور كنند، صريحا مي‌گويم بايد تمام همتتان در توجيه اين كار باشد. قدمي انحرافي حرام است و موجب عكس العمل مي‌شود. شما مي‌دانيد كه مسئولان رده بالاي نظام با چشمي خونبار و قلبي مالامال از عشق به اسلام و ميهن اسلامي‌مان چنين تصميمي گرفته‌اند خدا را در نظر بگيريد و هر چه اتفاق مي‌افتد از دوست بدانيد، و السلام علينا و علي عباد الله الصالحين.


روح‌الله الموسوي الخميني
شنبه 25/تير/67



تاريخ : جمعه بیست و یکم مهر ۱۳۸۵ | 10:34 | نویسنده : مرتضی |
تاريخ : پنجشنبه سیزدهم مهر ۱۳۸۵ | 16:12 | نویسنده : مرتضی |
تقاد شريعتمداري از انتشار نامه امام توسط هاشمي و پاسخ محسن رضايي

حسين شريعتمداري مدير مسئول روزنامه كيهان در سرمقاله روز يكشنبه اين روزنامه با انتقاد از هاشمي رفسنجاني در انتشار نامه محرمانه امام درمورد پذيرش پايان جنگ بخاطر انتشار اسناد طبقه بندي شده نظام و مجادله محسن رضايي با هاشمي انرا جدال سياسي شخصي دانسته كه براي امنيت و منافع ملي نظام خطرناك است.

متن اين مقاله بشرح زير است:

در پي يك جدال سياسي كه از دو هفته قبل و در جريان مباحث هفته دفاع مقدس بين آقايان هاشمي رفسنجاني و محسن رضايي درگرفته بود، عصر پنج شنبه 6/7/85 آقاي هاشمي رفسنجاني در يك اقدام غيرقابل توجيه و شايد براي آن كه در اين جدال سياسي دست بالاتر را داشته باشد! نامه سري حضرت امام(ره) درباره علت پذيرش قطعنامه 598را منتشر كرد. انتشار اين نامه همانگونه كه قابل پيش بيني بود با واكنش هاي متفاوت و فراواني در محافل داخلي و خارجي روبرو گرديد كه پرداختن به همه آنها فرصت جداگانه و شرح مفصلي را مي طلبد، اما در اين ميان اشاره به چند نكته ضروري به نظر مي رسد.

1- ظاهر قضيه اين بود كه آقاي هاشمي رفسنجاني در خطبه هاي نماز جمعه دو هفته قبل و به مناسبت هفته دفاع مقدس مباحثي را پيرامون جنگ8ساله مطرح كردند و در آن براي اولين بار به تفاوت ديدگاه ارتش و سپاه براي ادامه جنگ كه به گفته ايشان بعد از عمليات رمضان- مردادماه 61- بروز كرده بود پرداخته و به گونه اي تلويحي، كند شدن روند جنگ از آن تاريخ به بعد را به فرماندهان نظامي جنگ نسبت دادند. در پي اين اظهارات، آقاي محسن رضايي كه خود را مخاطب اصلي اين اظهارنظر مي دانست در مصاحبه با خبرگزاري فارس از «چيرگي مسئولين سياسي بر مسئولين نظامي در جريان اداره جنگ» سخن گفت و با كنايه اي نزديك به تصريح، كندي پديد آمده در ادامه روند جنگ را به مسئولين سياسي نسبت داد كه آقاي هاشمي رفسنجاني اصلي ترين مخاطب آن بود چرا كه ايشان در آن هنگام جانشين فرمانده كل نيروهاي مسلح در جنگ بود. آقاي هاشمي در پاسخ به اظهارات آقاي رضايي طي مصاحبه اي با روزنامه همشهري به نامه آقاي محسن رضايي به حضرت امام(ره) اشاره كرد كه در آن از نياز كشور به امكانات گسترده نظامي براي كسب پيروزي در جنگ سخن رفته بود. به بيان ديگر آقاي هاشمي، اين بار، مستقيماً آقاي رضايي فرماندهي وقت سپاه را عامل اصلي در كندي روند جنگ معرفي كرد. آقاي محسن رضايي در واكنش به اظهارات آقاي هاشمي، ارسال نامه براي حضرت امام(ره) با موضوع ياد شده را تكذيب كرده و آن را فرافكني و ابهام پراكني خواند و... در اين هنگام، آقاي هاشمي رفسنجاني نامه سري حضرت امام را كه درباره علت پذيرش قطعنامه 598 نوشته شده بود، منتشر كرد و...

2- در نامه حضرت امام(ره) تاكيد شده است كه «نظر به اين كه مسئولان دلسوز نظامي و سياسي نظام جمهوري اسلامي از اين پس جنگ را به هيچ وجه به صلاح كشور نمي دانند و با قاطعيت مي گويند كه يك دهم سلاح هايي را كه استكبار شرق و غرب در اختيار صدام گذارده اند به هيچ وجه و با هيچ قيمتي نمي شود در جهان تهيه كرد و با توجه به نامه تكان دهنده فرمانده سپاه پاسداران كه يكي از ده ها گزارش نظامي سياسي است كه بعد از شكست هاي اخير به اينجانب رسيده و به اعتراف جانشيني فرمانده كل نيروهاي مسلح، فرمانده سپاه يكي از معدود فرماندهاني است كه در صورت تهيه مايحتاج جنگ معتقد به ادامه جنگ مي باشد و با توجه به استفاده گسترده دشمن از سلاح هاي شيميايي و نبود وسائل خنثي كننده آن، اينجانب با آتش بس موافقت مي نمايم.»

همانگونه كه ملاحظه مي شود حضرت امام(ره) با صراحت از اجماع و اتفاق نظر «مسئولان دلسوز نظامي و سياسي جمهوري اسلامي» سخن مي گويند و اين كه آنان متفقاً اعلام داشته بودند «از اين پس ادامه جنگ را به هيچوجه به صلاح كشور نمي دانند.»

بنابراين، اگر نظر مبارك حضرت امام (ره) را ملاك و معيار بدانيم - كه چنين است- هر دو بزرگوار، يعني آقايان هاشمي رفسنجاني و محسن رضايي در اين جدال فرافكني كرده و هريك از آنها به عنوان مسئول نظامي و مسئول سياسي جنگ كوشيده اند علت پذيرش قطعنامه از جانب امام راحل(ره) را به اظهار نظر طرف مقابل نسبت دهند و صدالبته هر دو فرافكني كرده و فقط بخشي از واقعيت را كه به نفع خويش! تشخيص مي دادند، بيان كرده اند! و از اين روي هر دو نفر - با عرض پوزش- متهم به ابهام پراكني و تشنج آفريني در افكار عمومي، آنهم در شرايط حساس كنوني هستند و قابل سرزنش!

3- نامه سري حضرت امام(ره) يكي از اسناد طبقه بندي شده نظام بود و آقاي هاشمي رفسنجاني حق نداشته و ندارد كه از اين سند سري در زد و خوردهاي شخصي خود استفاده كند. آقاي رفسنجاني از جمله افراد معدودي است كه اطلاعات جزئي و تفصيلي فراواني از اسرار نظام دارد و سؤال اين است كه اگر قرار باشد هربار به هر بهانه اي در جريان جدال ها و زد و خوردهاي سياسي خود با اين و آن يكي از اين اسرار و اسناد نظام را منتشر كند تا دست بالا را در اين جدال هاي - اكثراً بي فايده و شخصي- داشته باشد، چه اتفاقي خواهد افتاد و چه تضميني براي امنيت و منافع ملي نظام قابل تصور است؟!

آقاي هاشمي رفسنجاني اگرچه جايگاه برجسته اي در انقلاب داشته اند و تاكنون خدمات ارزشمندي به مردم و نظام ارائه كرده و انشاءالله در آينده نيز ارائه خواهند كرد ولي نه شخصيت حقيقي و نه شخصيت حقوقي ايشان نمي تواند اقدام وي در افشاي اسرار نظام - آنهم در يك جدال سياسي شخصي- را توجيه كند. اگرچه به هيچوجه نمي توان باور كرد جناب هاشمي در پي جدال شخصي بوده اند، بلكه به يقين اقدام خويش را در راستاي دفاع از اسلام و انقلاب تلقي كرده اند... و البته بديهي است كه بزرگان نيز مصون از خطا نيستند.

4-نكته درخور توجه اين كه حضرت امام(ره) در همان نامه محرمانه- 25تيرماه 67- و نيز در پيامي به تاريخ 29تيرماه 67- يعني 4 روز بعد از صدور آن نامه- فرموده بودند «به طور جد از همه گويندگان و دست اندركاران و مسئولان كشور و مديران رسانه ها و مطبوعات مي خواهم كه خود را از معركه ها و معركه آفريني ها دور كنند و مواظب باشند كه ناخودآگاه آلت دست افكار و انديشه هاي تند نگردند و با سعه صدر در كنار يكديگر مترصد اوضاع دشمنان باشند»...

و با كمال تأسف بايد گفت آقاي هاشمي رفسنجاني - بي آن كه بخواهند - اين توصيه مهم حضرت امام(ره) را ناديده گرفته اند و آقاي محسن رضايي نيز به گونه اي ديگر چنين كرده اند...

5- و اما، آنچه در اين ميان مضحك و خنده دار به نظر مي رسد، ذوق زدگي مشترك دشمنان بيروني و برخي از جريانات سياسي داخلي است كه با استناد به محتواي نامه حضرت امام(ره) مي كوشند آرمان خواهي انقلاب و اهداف متعالي و اعلام شده آن را قابل چشم پوشي تلقي كنند. اين طيف پذيرش قطعنامه از سوي حضرت امام(ره) را در بستر «واقعيت گرايي»! به مفهوم رايج آن تعريف كرده و دست كشيدن از آرمان ها را در شرايط سخت و دشوار پيشنهاد مي كنند. پاسخ اين توهم اگرچه به فرصت ديگري نياز دارد ولي در چند كلمه بايد گفت؛

وقتي رسول خدا(ص) براي ورود به مكه كه در آن هنگام تحت سلطه مشركان بود از مدينه خارج شد، قبل از ورود به مكه با مقاومت مشركان روبرو گرديد و نهايتاً با امضاي قرارداد صلح «حديبيه» بدون رسيدن به مقصود، راه بازگشت پيش گرفته و به مدينه مراجعت فرمود. اما، صلح حديبيه و بازگشت رسول اعظم(ص) در آن سال، به مفهوم منصرف شدن از فتح مكه نبود، يعني رسيدن به آرمان بنا به دلايلي موقتاً متوقف گرديد بي آن كه اين آرمان از برنامه استراتژيك رسول خدا(ص) حذف شود. و چنين بود كه سال بعد با توان نظامي برتر عازم فتح مكه شد و آن آرمان استراتژيك را تحقق بخشيد.

نگاهي به نامه حضرت امام(ره) و پيام 4روز بعد ايشان- 29/تيرماه/67- به وضوح نشان مي دهد كه قبول آتش بس و پذيرش قطعنامه 598 از جانب آن بزرگوار، هرگز نمي تواند به مفهوم دست كشيدن انقلاب از آرمان هاي متعالي آن باشد، در اين فراز از پيام حضرت امام(ره) كه به مناسبت پذيرش قطعنامه 598 صادر شده است توجه كنيد؛

«جنگ ما جنگ فقر و غنا بود، جنگ ما جنگ ايمان و رذالت بود، اين جنگ از آدم تا ختم زندگي وجود دارد، چه كوته نظرند آنهايي كه خيال مي كنند چون ما در جبهه به آرمان نهايي نرسيده ايم، پس شهادت و رشادت و ايثار و از خودگذشتگي و صلابت بي فايده است»...

و در بخش ديگري از همان پيام مي فرمايند؛ «فرزندان انقلابي ام! اي كساني كه لحظه اي حاضر نيستيد كه از غرور مقدستان دست برداريد! شما بدانيد كه لحظه لحظه عمر من در راه عشق مقدس خدمت به شما مي گذرد. مي دانم كه به شما سخت مي گذرد ولي مگر به پدر پير شما سخت نمي گذرد؟ مي دانم كه شهادت شيرين تر از عسل در پيش شماست، مگر براي اين خادمتان اين گونه نيست؟ ولي تحمل كنيد كه خدا با صابران است. بغض و كينه انقلابي تان را در سينه نگه داريد و با غضب و خشم بر دشمنان بنگريد و بدانيد كه پيروزي از آن شماست».

6- راستي!... اگر پذيرش قطعنامه، آنگونه كه برخي از جريانات داخلي طي دو روز گذشته -و با ذوق زدگي!- مطرح كرده اند، بخشي از استراتژي خط امام(ره) است، چرا آن بزرگوار، از پذيرش قطعنامه با تعبير نوشيدن «جام زهر» ياد مي فرمايند؟! آيا همين تعبير حضرت امام(ره) نشانه آن نيست كه پذيرش آتش بس به معناي دست كشيدن از آرمان ها نبوده است؟ و كساني كه اين روزها با استناد به نامه آن بزرگوار، مي كوشند اقدام ايشان را يك حركت استراتژيك بدانند در مقابل اين سؤال چه پاسخي دارند كه در كدام مكتب سياسي، از عمل به نسخه استراتژيك با عنوان نوشيدن جام زهر ياد مي شود؟! ... و صد البته اديان الهي و مخصوصاً اسلام عزيز كه جاي خود دارد!

گفتني است كه چند روزي بعد از پذيرش قطعنامه، يكي از روزنامه نگاران- نه چندان مطلوب- مصاحبه اي با چند تن از مسئولان وقت انجام داده و نظر آنان را درباره ادامه جنگ پس از فتح خرمشهر پرسيده بود كه متأسفانه تمامي آنها- به غير از رهبر معظم انقلاب كه در آن هنگام رئيس جمهور بودند- پاسخ هايي نامناسب و به دور از واقعيت داده بودند و اين پاسخ ها به اندازه اي ناپسند بود كه حضرت امام(ره) در پيامي به تاريخ 3 اسفند ماه 1367، با اشاره به اين اظهار نظرها- كه امروزه هم به گونه اي ديگر تكرار مي شود- فرمودند؛

«من در اينجا از مادران و پدران و خواهران و برادران و همسران و فرزندان شهداء و جانبازان به خاطر تحليل هاي غلط اين روزها رسماً معذرت مي خواهم و از خداوند مي خواهم مرا در كنار شهداي جنگ تحميلي بپذيرد.»

7- حضرت امام (ره) در نامه منتشر شده اخير - و بارها پيش از آن نيز- بر صداقت و دلسوزي و فداكاري همه مسئولان سياسي و نظامي آن روز جمهوري اسلامي ايران تاكيد ورزيده و درباره پذيرش قطعنامه فرموده بودند:

«شما مي دانيد كه مسئولان رده بالاي نظام با چشمي خونبار و قلبي مالامال از عشق به اسلام و ميهن اسلامي مان چنين تصميمي گرفته اند، خدا را در نظر بگيريد و هر چه اتفاق مي افتد را از دوست بدانيد»...

نگارنده، يكي از روزهاي قبل از انقلاب در كميته مشترك ساواك را فراموش نمي كنم كه بعد از بيهوشي به اتاق بازجو بازگردانده شده بودم و- و بازجو تصور مي كرد هنوز به هوش نيامده ام- در آن حال تيمسار عضدي مسئول كميته به اصطلاح ضد خرابكاري گريبان شخصي را گرفته و فرنچ زندان را دور گردن او پيچيده بود تا آنجا كه زنداني درحال خفه شدن بود و هنگامي كه گريبان او را رها كرده و پرسيد حالا نظرت درباره خميني چيست؟ زنداني نفس عميقي كشيد و گفت، «هرگز دست از خميني برنمي دارم.» چند سال بعد همان زنداني را با لباس بسيجي در شلمچه ديدم كه صبح زود براي گرفتن وضو كنار تانكر آب آمده بود و... او آقاي هاشمي رفسنجاني بود... و باز هم فداكاري هاي مردي را هرگز از ياد نمي برم، از جمله يكي از روزهاي زمستان سال 1366 را، در دامنه ارتفاعات «گلان» در غرب كشور. او را با لباس كردي ديدم. بعد از دو هفته كه براي بررسي خطوط دشمن بعثي به كردستان عراق رفته بود، به سنگر بازگشت، خسته و كوفته بود اما روحيه اي شاد و آماده به خدمت داشت... او برادر عزيزم آقاي محسن رضايي بود. فرمانده كل سپاه پاسداران كه خود -برخلاف روال جاري در همه جنگ ها- با لباس مبدل براي شناسايي به قلب استحكامات دشمن رفته بود...

و امروز دشمنان بيروني و دروني بايد فهميده باشند كه هاشمي و رضايي پاره هاي جدانشدني و افتخارآفرين نظام و روزهاي سخت حادثه بوده و هستند و از قضا به همين علت از اين بزرگواران انتظاري بيشتر از ديگران مي رود.

8- و بالاخره اگرچه انتشار نامه محرمانه حضرت امام (ره) اقدامي ناپسند و غيرقابل توجيه است ولي از نگاهي ديگر مي توان و بايد آن را به فال نيك گرفت، زيرا، انتشار اين نامه و آگاهي مردم از نظر امام راحل(ره) كمترين ترديدي باقي نمي گذارد كه خط امام(ره) با همه ويژگي هاي آن از جمله، مبارزه با مستكبران، شهادت پذيري و ايثار، جنگ دائمي فقر و غنا، شوريدن مستضعفان عليه مرفهان بي درد، مقابله اسلام ناب محمدي(ص) با اسلام آمريكايي، حمايت از محرومان و پابرهنگان و... تعطيل شدني نيست ... و اين يادآوري براي كساني كه آگاهانه يا ناخودآگاه ويژگي هاي برجسته خط امام را از ياد برده اند، ضرورتي حياتي داشته و دارد و به قول پير جماران «تأخير در رسيدن به همه اهداف دليل نمي شود كه ما از اصول خود عدول كنيم...».

راستي... آيا همه چيز از عظمت تصميم امام (ره) در پذيرش قطعنامه حكايت نمي كند؟ و آيا نبايد بر اين باور بود كه امام راحل ما (ره)، آن روزها به وضوح ماجراي اين روزها را مي ديدند و در معامله اي كه به گفته خود، با خداي خويش كردند نسخه اي حكيمانه و الهي براي ماندگاري انقلاب پيچيدند؟



تاريخ : سه شنبه یازدهم مهر ۱۳۸۵ | 6:47 | نویسنده : مرتضی |
از سوى شخصيت هاى اصولگرا صورت گرفت؛‌ واکنش به انتشار نامه محرمانه امام (ره)
سکوت سرشار از ناگفته‌هاست. خصوصا وقتى خبرساز باشد. موقعيتى است که سکوت خبر ساز شده است. سکوت در برابر انتشار نامه محرمانه امام خمينى (ره) درباره علل پذيرش قطعنامه 598 سرشار از خبرهاست. مسئولين و مقامات در برابر انتشار اين نامه قفل سکوت بر لب زده‌اند و تنها کسانى سخن مى‌گويندکه هم به لحاظ سياسى تاثيرگذارند، هم بيش از اين مسئول بوده‌اند و نه اينک.‌پاراگراف اول خبرهايى که خبرگزارى فارس در واکنش به انتشار اين نامه تاريخى مخابره کرده است بسيار خواندنى است.‌«در پى مجادلات سياسى و فرافکنى درباره پذيرش مسئوليت‌ها در جريان مسايل منتهى به پايان جنگ وپذيرش قطعنامه 598، مطالعه بخش‌هايى از يکى از نامه هاى حضرت روح ا... خالى از لطف نيست و معيارى براى سنجش مسايل مطروحه در اين روزهاست ‌...» سردبير روزنامه رسالت با تاکيد بر اينکه افراد بايد حيثيت نظام و انقلاب را بر حيثيت خود مقدم بدانند، ‌تاکيد کرد :‌انتشار نامه محرمانه امام درباره پذيرش آتش بس، با منافع ملى سازگار نبود.محمد کاظم انبارلويى در گفتگو با فارس، در واکنش به انتشار نامه محرمانه حضرت امام درباره علل پذيرش آتش بس از سوى دفتر رئيس مجمع تشخيص مصلحت نظام اظهار کرد: در نزاع رسانه‌اى بين دو نفر، قبل از اين که هر يک به حيثيت خود فکر کنند، بايد به حيثيت نظام و انقلاب بيانديشند. او با تاکيد بر رعايت مصالح نظام در انتشار اسناد محرمانه افزود: در انتشار اسناد محرمانه خصوصا آنجايى که به منافع ملى مربوط مى‌شود، بايد حتما شوراى عالى امنيت ملى در مورد آن نظر بدهد و در مورد اسناد مربوط به حضرت امام(ره) حداقل مرکز نشر آثار حضرت امام بايد، در جريان باشد و يا نظر کارشناسى بدهد. اين کارشناس مسائل سياسي، اسناد مربوط به جنگ و دفاع مقدس را در حوزه مسئوليت فرمانده کل قوا دانست و گفت: طرفين اين مجادله اکنون هيچ سمت نظامى ندارند و از اين جهت قاعدتا بايد با مقامات مسئول نظامى درخصوص انتشار آن مشورت کنند و بنده نمى‌دانم اين کار را کرده‌اند يا نه. انبارلويى با اشاره به اين که در هر کشورى اسناد طبقه بندى وجود دارد که در آن رعايت مصالح و منافع نظام ديده شده است، ادامه داد : انتشار اسناد طبقه بندى شده در انحصار کسانى است که مصالح و منافع نظام را تشخيص مى دهند؛ مثلا در آمريکا يا انگليس هر 30 سال يکبار اسناد مربوط به گذشته را که ارزش طبقه بندى خود را از دست داده است، منتشر مى‌کنند که حتى در همين مورد هم برخى اسناد را همچنان در سانسور نگه مى دارند. او اضافه کرد : به عنوان مثال امروز پس از گذشت بيش از 50 سال از کودتاى 28 مرداد، هنوز آمريکا و انگليس اسناد سرى محرمانه خود را در مورد کودتا منتشر نکرده اند و اين خود نشان مى دهد که هنوز از عدم افشاى آن بهره مند هستند.‌همچنين يک کارشناس مسائل سياسى در واکنش به انتشار نامه محرمانه امام تاکيد کرد: فردى که در دفتر مجمع تشخيص اين نامه را منتشر کرده، به هيچ کدام از التزامات امنيتى توجه نداشته و اين نامه طبقه بندى شده در يک فرآيند شخصى يا حداقل در يک حلقه محدود غيرمسئول راجع به آن تصميم‌گيرى و منتشر شده است. ‌سعدا... زارعي، درباره انتشار نامه محرمانه حضرت امام(ره) توسط دفتر رئيس مجمع تشخيص مصلحت نظام تصريح کرد: بنيانگذار انقلاب اسلامى در پيام پذيرش قطعنامه در سال 67 افراد و مسئولان سياسى را از اين مساله پرهيز داده بود که مجادلات سياسى آنان سبب افشاى اسناد نظام شود و دشمنان اسلام از آن سوء استفاده کنند. ‌او بابيان اين که توصيه حضرت امام به قوت خود باقى است و بحث در مورد مسائل محرمانه جنگ همچنان مشمول اين توصيه مى‌شود، افزود: در يک مجادله غيرمسئولانه بين دو مسئول سابق جنگ، نامه داراى طبقه بندى از سوى مرکزى که فعلا مسئوليتى در زمينه مسائل امنيتى ندارد، منتشر شده است. ‌اين کارشناس با تاکيد بر لزوم مورد سوال قرار گرفتن منتشرکنندگان نامه از سوى مقامات مسئول امنيتى گفت: انتشار نامه‌هاى محرمانه، آن هم نامه‌اى در سطح حضرت امام و درباره يکى از مهمترين مسائل نظام بايد حتما در چارچوب قانونى صورت بگيرد و در اين زمينه نيز بايد نظر نهادهاى امنيتى و مسئول کشور اخذ مى‌شد اما فردى که در دفتر مجمع تشخيص اين نامه را منتشر کرده، به هيچ کدام از اين التزامات توجه نداشته و اين نامه طبقه بندى شده در يک فرآيند شخصى يا حداقل در يک حلقه محدود غيرمسئول راجع به آن تصميم گيرى و منتشر شده است. ‌زارعى منتشرکنندگان نامه محرمانه امام را مورد سوال قرار داد و تاکيد کرد : اسناد مربوط به حضرت امام در موسسه تنظيم و نشر آثار امام خميني(ره) و در موارد امنيتي، تحت نظر نهادهاى مسئول نگهدارى مى‌شود؛ همچنين افرادى که اين نامه را در اختيار دارند، در فاصله 18 سال گذشته که مسئوليتشان تغيير کرده، اين سند را به همراه خود منتقل کرده‌اند و سوال اين است که چرا اسناد سرى در اختيار اشخاص است و آن را به مراکز نگهدارى اين اسناد انتقال نداده‌اند. ‌او گفت: اگر منتشرکنندگان، اهداف خود را به طور روشن و صريح منعکس نکنند، بايد اجازه دهند که افراد مختلف برداشت‌هاى خود را از اين مساله ادامه دهند که آنگاه جاى گلايه باقى نخواهد ماند. ‌اين کارشناس مسائل سياسى با بيان اين که جنگ ما شفاف است و نقطه مبهمى در آن وجود ندارد که انتشار اسناد به آن آسيب وارد کند، افزود: اين نامه چيز جديدى را منعکس نکرد و همه مى‌دانند که نظام جمهورى اسلامى بعد از نوشتن اين نامه نيز ادامه يافت و حتى عمليات‌هاى نظامى همچون عمليات مرصاد که پس از پذيرش قطعنامه انجام شد، کم اهميت‌تر از عمليات‌هاى قبل از پذيرش قطعنامه نبود. ‌زارعى تصريح کرد: در همان مقطع بسيارى از فرماندهان ارتش و سپاه به امام مراجعه کردند و گفتند اجازه دهيد جنگ را ادامه دهيم و صدام را تنبيه کنيم و روحيه تداوم جنگ با همان کمبودها و با اطمينان به پيروزى در آنان وجود داشت، اما چون امام قطعنامه را پذيرفته بودند، با اين پيشنهاد مخالفت کردند و فرمودند که ما همان طور که در جنگ جدى بوديم، در صلح هم جدى هستيم. ‌او با بيان اين که اين نامه آسيبى به وجهه دفاع مقدس و کشور نمى‌زند، افزود: اين نامه آزمونى براى کسانى بود که بايد بيش از ديگران در حفظ مصالح کشور و شئونات سياسى و امنيتى نظام دقت مى کردند. ‌اين کارشناس مسائل سياسى گفت : دو واژه مقدس به نام “امام و دفاع مقدس” در اين ماجرا دستمايه مجادلات شخصى قرار گرفت. ‌نماينده مردم تهران در مجلس با اشاره به اين که انتشار نامه امام از سوى دفتر هاشمى رفسنجانى جاى سوال جدى دارد،گفت:ادامه دادن جنجال بر سر نامه امام به نفع و صلاح کشور نيست ‌.مهدى کوچک زاده در خصوص انتشار نامه محرمانه امام(ره) توسط دفتر رئيس مجمع تشخيص مصلحت نظام با بيان اين که هنوز اصل اين نامه براى من جاى سئوال دارد، گفت: امام در وصيت نامه خود فرموده‌اند اگر مطلبى را به من نسبت دادند،بايد کارشناسان آن را تاييد کنند،لذا نمى‌شود هر روز مطلبى به امام نسبت داده شود و مرجعى براى بررسى آن وجود نداشته باشد. ‌او گفت : با فرض اين که اين نامه از سوى امام نوشته شده باشد،انگيزه علنى کردن و طرح آن، آن هم از سوى دفتر هاشمى رفسنجانى جاى سئوال جدى دارد. ‌نماينده تهران افزود: آيا واقعا در اين مقطع زمانى ما در شرايطى قرار گرفته‌ بوديم که علل پذيرش قطعنامه مسئله و ابهام اصلى مردم ما در سال 68 بوده است و به صلاح بود اين نامه به صورت قطعى براى مردم مطرح شود و يا نه بحث‌هاى نفسانى و يا تسويه حساب ‌هاى فردى و بگو و مگوهاى فردى مطرح بوده است. ‌عضو کميسيون اصل نود انگيزه دفتر آقاى هاشمى از انتشار اين نامه را نوعى بگو و مگو و کشمکش و مجادله با محسن رضايى عنوان کرد. ‌کوچک زاده در ادامه گفت: بعد از طرح شدن محتواى اين نامه، هوداران محسن رضايى از ديد ديگرى به موضوع پرداخته و به بررسى اين قسمت پرداخته‌اند که ايشان در آن نامه فرمودند من ترديد دارم فرماندهى کل قوا و دولت بتوانند به تعهداتشان عمل کنند و در واقع با اين کار مى‌خواهند بگويند علت عدم ادامه جنگ و قطعنامه عدم توانايى فرماندهى کل قوا از تامين نيازهاى جنگ بوده است که در آن موقع هاشمى رفسنجانى آن را برعهده داشت.
‌او افزود: از طرف ديگر آنها مى خواهند ثابت کنند رضايى نامه‌اى نوشته است که در آن نامه خواسته‌هاى وسيعى را مطرح کرده که به طور غير مستقيم القاء مى‌کند که بايد قطعنامه را پذيرفت. ‌او افزود: از مطالبى که در دو سه هفته اخير در خصوص اين نامه بين هاشمى و هواداران محسن رضايى در سايت‌ها رد و بدل شده احساس مى شود،انگيزه‌ها خيلى خداپسندانه نبوده است. ‌کوچک زاده پيامدهاى علت انتشار اين نامه را درگيرى دو عنصرى که نقش اساسى و حياتى در دفاع مقدس داشته‌اند، عنوان کرد و گفت: دامن زده شدن به اختلاف بين اين عناصرى که در گذشته تصميمات کليدى مى‌گرفتند، اصلا به صلاح کشور نيست و اگر بنا باشد، طرح شدن مطالب اين نامه و تحليل‌هاى گوناگونى که روى آن مى‌شود، منجر به دامن زدن به اختلافات و بگو و مگوها باشد قطعا بدترين مقطع انتخاب شده است. ‌نماينده تهران اضافه کرد: اينکه شخصيت‌هاى نظام، اسناد طبقه‌بندى شده نظام را که در اختيار دارند به دلخواه و در مجادلات سياسى منتشر کنند به هيچ وجه پذيرفته نيست و بايد براى مردم روشن شود که دفتر هاشمى رفسنجانى کيست و با چه صلاحيتى نامه طبقه‌بندى شده نظام را منتشر مى‌کند. ‌او افزود:درست نيست که هر کسى که از اين نوع نامه‌ها در اختيار دارد،به همين راحتى و بدون نظارت يک مرجع عالى آن را منتشر کند. ‌او گفت: امام همواره مسئولين را به چند نکته خطر آفرين هشدار مى‌دادند و مى‌فرمودند: مواظب اطرافيان و بيوت خود باشيد، زيرا من نگرانم کسانى که در اطراف مسئولين هستند، خيلى دلسوز نباشند و منافع گروهى و شخصى خود را پيگيرى کنند. ‌کوچک زاده با بيان اين که آقاى هاشمى صدمات زيادى را از اطرافيان و هواداران خود خورده است، گفت: اين صدمات در حقيقت صدمه به نظام است. ‌اواظهار اميدوارى کرد که اين نامه توسط هاشمى منتشر نشده باشد و گفت:تصور نمى‌کنم آقاى هاشمى اهل اين باشد که در هر مقطعى که مصحلت شخصى‌اش ايجاب کند،اقدام به انتشار اسنادى بکند. ‌نماينده تهران در پايان تاکيد کرد:اميدوارم آنچه که به نام هاشمى صادر مى‌شود با تامل و دقت بيشترى صورت بگيرد.
از سويى ديگر: يک کارشناس مسايل سياسى گفت: غلبه نگاه ابزارمحور برخى سياسيون در جنگ که با تکيه بر اسلحه در جنگ، مقابل نگاه آرمانى امام به جنگ ايستادند، باعث پذيرش آتش‌بس از سوى امام و نگارش نامه‌اى که اخيرا منتشر شده است، شد. ‌محمدصادق کوشکى استاد علوم سياسى دانشگاه : اينکه جنگ تحميلى با چه فرآيندى به آن شکل خاص خاتمه يافت که امام از آن به نوشيدن جام زهر تعبير کردند، بايدها و نبايدها و چراهاى زيادى در پس پرده دارد که اين مسائل باز به تعبير خود حضرت امام به تدريج روشن خواهند شد. ‌کوشکى افزود: آنچه امسال در هفته دفاع مقدس شاهد آن بوديم؛ يعنى گفت‌وگوهاى غير مستقيم صورت گرفته بين مقامات مسئول جنگ در آن مقطع خاص از جمله آقايان هاشمى رفسنجانى و محسن رضايى مى‌تواند کمک کند، بخشى از ناگفته‌هاى جنگ بيان شود و به هر حال حق ملت ايران است که بداند چرا جنگ به آن شکل خاص به پايان رسيد. ‌او با تاکيد بر اينکه در ابتدا بايد روشن کنيم که به تعبير حضرت امام ما حتى يک دقيقه هم از جنگ نادم و پشيمان نبوده و نيستيم و جنگ برکات زيادى براى ما داشت و جنگ کاملا حق بوده و نبايد در اين موضوعات شک کرد، اظهار داشت: اما با عطف به اين مسئله که در طول جنگ سه ديدگاه در مورد نحوه اداره و ادامه جنگ بروز کرده بود که يکى ديدگاه امام بود مبنى براينکه “جنگ جنگ تا رفع فتنه از عالم”، ديگرى ديدگاه مردم مبنى بر اينکه “جنگ جنگ تا پيروزي” و سومى ديدگاه برخى سياسيون که در راس آنها آقاى هاشمى رفسنجانى قرار داشت؛ مبنى براينکه “جنگ جنگ براى يک پيروزي” و استفاده از آن در مذاکرات آتش بس و صلح و گرفتن امتياز از رژيم بعثى صدام و بايد گفت که نگاه‌هاى تاکتيکى و استراتژيک اين دو ديدگاه نيز در جنگ متفاوت بوده است و حالا بايد ديد هر يک چه نقشى در جنگ ايفا نموده‌اند. ‌اين استاد دانشگاه در ادامه تصريح کرد: براساس اسناد قرارگاه خاتم، آقاى هاشمى در عمليات کربلاى 5 فرماندهان سپاه را بين دو انتخاب اجراى عمليات يا پذيرش قطعنامه 598 قرار مى‌دهد و در حالى که مقدمات انجام عمليات کربلاى 5 هنوز به صورت کامل انجام نشده بود، آقاى هاشمى فرماندهان سپاه را تهديد مى‌کند که اگر اين عمليات انجام نشود، من کارى مى‌کنم قطعنامه 598 پذيرفته شود. اين‌گونه نگرش‌ها اين نتيجه را پيش روى ما قرار مى‌دهد که نگرش به جنگ دو خط متفاوت را طى مى‌کرد که يکى نگرش حضرت امام و مردم بود که همان نگاهى بود که منجر به اجراى عمليات‌هاى فتح‌المبين، بيت‌المقدس و امثال آن شد و يک نگاه ديگر که سعى مى‌کرد با نگاه رايج در دنيا به جنگ نگاه کند و آن نگاهى بود که قدرت اسلحه، تکنيک و ابزار را در جنگ اولى مى‌دانست و براى به دست آوردن اسلحه حاضر شد با آمريکا رابطه پنهانى برقرار کند و پاى مک فارلين را به بهانه خريد اسلحه به ايران باز کند. ‌


تاريخ : سه شنبه یازدهم مهر ۱۳۸۵ | 6:46 | نویسنده : مرتضی |
انعكاس افشاي نامه محرمانه امام خميني (ره) در رسانه‌هاي آمريكا و انگليس

بي بي سي نوشت:اين مشاجره بی‌ارتباط با بحران هسته‌ای نيست،محسن رضايی از منتقدان سرسخت هيأت مذاکره کننده هسته‌‌ای ايران که عموما متشکل از متحدان آقای رفسنجانی بود،رفسنجانی نيز به نوبه خود از نحوه عملکرد هيأت مذاکره کننده ايرانی در دولت محمود احمدی‌نژاد ناراضی است

۹ مهر ۱۳۸۵ - بعد از ظهر ۱۲:۵۹ تعداد بازديد: 37187 كد خبر: ۴۹۶۱۳

افشاي نامه محرمانه امام خميني (ره)، انعكاس گسترده‌اي در رسانه‌هاي بيگانه داشت و قريب به اتفاق آنها، جمهوري اسلامي را متهم به تلاش براي به دست آوردن سلاح‌هاي اتمي كردند.

به گزارش خبرنگار «بازتاب»، راديو فردا، ارگان سازمان سيا نوشت: «نامه آيت‌الله خميني نظر آقاي هاشمي را در اين مورد که نامه فرمانده سپاه خطاب به آقاي خميني بوده، تاييد نمي‌کند، زيرا آيت‌الله خميني در نامه خود درباره پذيرفتن قطعنامه به نامه آقاي رضايي اشاره کرده باشد، اما روشن نيست که اين نامه را فرمانده سپاه براي شخص او نوشته، در واقع از فحواي نوشته بر مي‌آيد که چنين نامه‌اي به رويت آقاي خميني رسيده ولي خطاب به او نبوده است.

اما متن کامل نامه که براي نخستين بار منتشر شده حاوي مطلبي است که براي اولين بار رسماً فاش مي‌شود و تاکنون همواره رهبران جمهوري اسلامي منکر آن بودند و آن اين که دست‌کم فرماندهان سپاه از 18 سال پيش خواهان در اختيار داشتن سلاح اتمي بوده‌اند.
اين راديو مي‌افزايد: «تاکنون همواره رهبران سياسي و نظامي ايران از جمله آيت‌الله علي خامنه‌اي، آيت‌الله هاشمي رفسنجاني، آيت‌الله محمد خاتمي، محمود احمدي‌نژاد، غلامعلي حداد عادل و ديگران اين موضوع را که جمهوري اسلامي درصدد دستيابي به بمب اتمي بوده يا مي‌باشد را قاطعانه رد کرده‌اند و نامه آقاي رضايي به آقاي هاشمي نخستين سندي است از داخل جمهوري اسلامي، مبني بر اين که فرماندهان نظامي جمهوري اسلامي دستيابي به سلاح اتمي را ضروري مي‌دانسته اند.

علاوه بر اين موضوعي که مورد توجه رسانه‌هاي داخلي و بين‌المللي قرار نگرفته، تمهيداتي است که آقاي هاشمي در ارائه اين نامه و ظاهراً چند نامه ديگر به آقاي خميني به کار برده است. بر اساس آنچه در روزهاي اخير در رسانه‌هاي داخلي منتشر شده، آقاي هاشمي که آن زمان رئيس مجلس و فرمانده جنگ و در مقام جانشين فرمانده کل قوا بود، علاوه بر نامه ياد شده از فرمانده سپاه پاسداران، نامه‌هايي از مسئولان اقتصادي و سياسي وقت داير برعدم توانايي اقتصاد کشور در تحمل هزينه‌هاي روزافزون جنگ، نامه‌اي از آقاي خاتمي وزير ارشاد حاکي از روي گرداندن بسيجي‌ها و مردم از جبهه‌هاي جنگ، و نامه‌اي از فرمانده ارتش که مخالف با داخل شدن در خاک عراق بوده را مجموعا به آيت‌الله خميني ارائه داده و عملاً از او خواسته درباره سرنوشت جنگ تصميم بگيرد.»

«بي.بي.سي» نيز تصوير امام خميني (ره) را در كنار تيتر «پيشنهاد ساخت سلاح اتمی به آيت‌الله خمينی» منتشر كرد و افزود: «نامه محرمانه آيت الله خمينی، رهبر پيشين ايران در مورد پايان جنگ با عراق که برای نخستين بار علنی شده حاوی عبارتی است که نشان می‌دهد فرمانده وقت سپاه پاسداران، دستيابی به تجهيزات نظامی پيشرفته، از جمله سلاح‌های اتمی را برای پايان موفقيت‌آميز جنگ ضروری می‌دانسته است...اين نخستين بار است که از قول يکی از مقام‌های عاليرتبه نظامی ايران، پيشنهاد ساخت جنگ افزار اتمی مطرح می‌شود.»

تحليلگر رسانه دولت انگليس هم نوشت: «به نظر می‌رسد، مشاجره پنهان آقای رفسنجانی و محسن رضايی، بی‌ارتباط با بحران هسته‌ای ايران و روابط خارجی ايران نباشد.
محسن رضايی از منتقدان سرسخت هيأت مذاکره کننده هسته‌‌ای ايران در دولت محمد خاتمی است، هيأتی که عموما متشکل از متحدان آقای رفسنجانی بود.
آقای رفسنجانی نيز به نوبه خود از نحوه عملکرد هيأت مذاکره کننده ايرانی در دولت محمود احمدی‌نژاد ناراضی است و اين نارضايتی را بارها با الفاظی ديپلماتيک ابراز کرده است.»


راديو فردا، وابسته به سازمان سيا امروز نيز درباره واكنش رسانه‌هاي ايران به انتشار نامه امام (ره) نوشت: «اما رسانه‌هاي اصلاح‌طلب خواهان آن شدند که با توجه به محتواي نامه، منافع ملت را بر به اصطلاح آبروي خود ترجيح داده و در شرايط بين‌المللي کنوني از همان قاعده‌اي پيروي کنند که آيت‌الله خميني کرده بود؛ يعني «براي صيانت از دين و حفاظت از جمهوري اسلامي اگر آبرويي داشته باشند خرج کنند و به بحران اتمي پايان دهند». روزنامه کارگزاران در سرمقاله خود به رهبر جمهوري اسلامي توصيه مي‌کند با همان شهامت و واقع بيني آيت‌الله خميني با گذشتن از آبروي خويش و پذيرش تعليق غني‌سازي، نقطه پاياني بر بحران به وجود آمده بگذارد. »

در همين حال «يونايتدپرس اينترنشنال» نوشت: نامه‌اي از آيت‌الله خميني كه در سال 1988 نوشته شده بوده است، مي‌گويد كه ايران براي پيروزي بر عراق جنگ نياز به سلاح اتمي دارد.

هاشمي رفسنجاني، رئيس‌جمهور سابق ايران اين نامه را در جريان بحث با يك فرمانده نظامي در مورد مسئوليت آتش‌بس سال 1988 فاش كرد. در اين نامه فرمانده ارشد نظامي ايران در آن زمان اعلام مي‌كند كه ايران نياز به ادامه جنگ دارد
.



تاريخ : سه شنبه یازدهم مهر ۱۳۸۵ | 6:44 | نویسنده : مرتضی |
 

 

هديه هاي مرگ آور قرن بيستم » سیاسی، بین الملل، استراتژیک

سلاحهاي شيميايي و ميكروبي، نابخردانه ترين مصنوعات ساخت بشر
 
 هديه هاي مرگ آور قرن بيستم 

 رضا فرهاديان  
 
 سلاحهاي بيو شيميايي از جمله خطرناكترين و نابخردانه ترين مصنوعات بشر قرن بيستم هستند كه بيم استفاده از آنها هر آن زندگي انسان امروزي را تهديد مي كند. سلاحهايي كه اثرات مرگبار آنها گاه تا سالها باقي مانده و در بسياري از مواقع قربانيان خود را اندك اندك به كام مرگ مي كشانند. در حال حاضر كشورهاي متعددي در جهان وجود دارند كه مظنون به توليد و تكثير اين نوع جنگ افزارها هستند؛ اما چنانچه از شواهد و قراين برمي آيد، دانش اين فناوري مرگبار بيشتر در نزد قدرتهاي بزرگ و كشورهاي پيشرفته صنعتي يافت مي شود. همين قدرتهايي كه اكنون آتش جنگ را در همسايگي ما افروخته اند و بدون هيچ آينده نگري هر روز يك سلاح جديد را به خط مقدم جنگ مي كشانند.
 
 جنگ افرارهاي بيوشيميايي به 2 بخش سلاحهاي ميكربي و شيميايي تقسيم مي شوند. در زير به بررسي اجمالي اين دو نوع، نشانه ها و آثار كشنده آنها خواهيم پرداخت.
 
 
 
 سلاحهاي ميكربي
 سياه زخم، آبله، طاعون و مسموميت هاي حاد غذايي عمده ترين بيمارهاي ناشي از به كارگيري اين سلاحها هستند. سياه زخم كه يكي ازشايع ترين اين نوع ميكربهاست، خود در 3 شكل جلدي و پوستي، استنشاقي و روده اي يافت مي شود. بيماري حاصل از نوع پوستي اين ويروس بسيار شبيه به گزيدگي ناشي از نيش حشرات است كه تبديل به زخمي بسيار دردناك با مركزي سياه رنگ به طول 1 تا 3 سانتي متر مي شود. اين نوع سياه زخم از طريق تماس مستقيم ويروس با پوست انتقال مي يابد و تنها راه درماني آن به كارگيري آنتي بيوتيك هاست. نوع استنشاقي اين بيماري يكي از خطرناكترين انواع آن است كه معمولا آثار آن 7 روز پس از اين كه فرد در معرض آن قرار گيرد، ظاهر مي شوند. علايمي شبيه به سرما خوردگي دارد كه با تنگي نفس همراه مي شود و انتقال آن هم از طريق دستگاه تنفسي صورت مي گيرد. با وجود اين كه اكثرا كشنده است؛ اما در پاره اي موارد تزريق داخل وريدي آنتي بيوتيك ها در درمان آن تأثير گذار است. شكل سوم و روده اي با علايمي چون كاهش اشتها، تب، حالت تهوع و اسهال آغاز مي شود و از طريق قابل سرايت است. استفاده از آنتي بيوتيك ها گاهي در درمان آن موثر است.
 
 آبله ديگر عامل ميكروبي كشنده است كه به دليل شيوع سريع و گسترده زياد‌ آن مي تواند تلفات زيادي را به جا بگذارد. تاول هايي را ابتدا در دهان و سپس در سراسر بدن ايجاد مي كند. از طريق بزاق دهان و سرفه انتقال مي يابد و هنوز شيوه درماني مناسبي براي آن يافت نشده است؛ اما چنانچه واكسن آن ظرف 4 روز تزريق شود، مي تواند تا حدودي اثرات زيانبار آن را كاهش دهد.
 
 طاعون سومين شكل بيماري هاي ميكروبي با نشانه هايي شبيه به آنفلوآنزا، تب و تاول همراه است. از طريق بزاق دهان و سرفه قابل سرايت بوده و‌ آنتي بيوتيك ها و تزريق وريدي مي توانند در درمان آن تأثير گذار باشند.
 
 چهارمين شكل سلاحهاي ميكربي اختصاص به مسموميت هاي حاد غذايي دارد و با عوارضي چون خشكي دهان، حالت تهوع، ضعف بدني و در نهايت فلج اندام همراه است. از طريق زخمهاي روي پوست و با بسته هاي غذايي آلوده قابل سرايت است و آنتي توكسين ها و مواد ضد زهر در درمان آن موثرند.
 
 
 
 سلاحهاي شيميايي
 در 3 دسته عوامل ايجاد حمله هاي عصبي مثل انقباض ماهيچه ها و از كار افتادگي آنها (گاز سارين و …)، ايجاد خفگي (كلرين و…) تقسيم بندي مي شوند. از طريق تماس مستقيم با اين مواد و يا استنشاق گازها سرايت كرده و تنها با استفاده از امدادهاي فوري و تزريق مواد ضد سم مي توان به درمان آنها اميدوار بود. (انواع اول و سوم اين سلاح يعني گازهاي سارين و خردل همان هايي هستند كه حكومت عراق در جريان جنگ تحميلي از آنها در برابر رزمندگان ما و حتي مناطق كردنشين خود استفاده كرد.)
 
 
 
 حفاظت و مقابله
 هر چند دانشمندان از 2 عامل آنتي بيوتيك و واكسيناسيون به عنوان اصلي ترين روشهاي تدافعي در برابر حملات ميكربي ياد مي كنند؛ اما خود آنها هم اذعان دارند كه اين دو شيوه چندان كه بايد كارا و قابل اطمينان نيستند. آنتي بيوتيك ها در عين مفيد بودن مي توانند اثرات جانبي غير قابل جبراني را به جا بگذارند و از طرفي كاربرد مداوم آنها مي تواند منجر به مقاومت ويروس ها و بي اثري اين دارو شود. از سوي ديگر تكيه به واكسيناسيون هم در شرايط عادي و در يك گستره زياد چندان منطقي و معمول به نظر نمي رسد.
 
 جدي تر شدن تهديدهاي ميكربي موجب باب شدن روش تدافعي متنوع ديگري نيز شده است. براي مثال هم اكنون در ايالات متحده كليه محموله هاي پستي با استفاده از پرتوهاي پر انرژي الكتروني كنترل مي شوند تا هرگونه آلودگي ميكربي احتمالي آنها نابود شود. ماسكهاي ضد شيميايي هم مي توانند تا حدودي در برابر حملات هوايي مؤثر باشند، به شرط آن كه از پيش آمادگي لازم براي حمله وجود داشته باشد. از طرفي كاربرد نامناسب اين ماسكها حتي مي تواند اثرات زيانبار بيشتري را برجاي گذارد. به هرحال روشن است كه هيچكدام از روشهاي موجود نمي توانند چندان قابل قبول و مورد اطمينان باشند و مسلما بهترين شيوه، عزم عموم تمامي كشورها براي عدم توليد و تكثير چنين جنگ افزارهايي است، سلاحهايي كه حتي مي توانند براي سازندگان خود نيز خطرناك باشند.




تاريخ : پنجشنبه ششم مهر ۱۳۸۵ | 6:37 | نویسنده : مرتضی |


تاريخ : پنجشنبه ششم مهر ۱۳۸۵ | 6:26 | نویسنده : مرتضی |
 

  
ريشه فتنه ها از ديدگاه امام علي (ع) چاپ ايميل

ريشه فتنه ها از ديدگاه امام علي (ع)

شمس اله صفرلكي


به خوبي به ياد ميآوريم پس از پيروزي انقلاب اسلامي در سال 1357 و سال هاي پس از آن, بسياري از مسوولان و نيز بيش تر مردم در هركاري, ابتدا به قرآن و سپس به نهج البلاغه تمسك مي كردند و با آيه يا حديثي آن كار را شروع و ادامه مي دادند, تا جايي كه در مكانهاي اداري جملاتي از امام علي(ع) در موارد مختلف, مانند: چگونگي برخورد بامردم, حفظ بيت المال, دوري از اسراف, اجتناب از باندبازي, پرهيز از فاميل گرايي در حكومت, توجه به شايسته سالاري, دوري از رفاه طلبي و خيلي موارد ديگر نقش بسته بود. اين روند تقريبا تا سال 1368 ادامه يافت و متإسفانه از آن به بعد, سيرنزولي استفاده از قرآن وحديث و نهج البلاغه در تمام اركان جامعه شروع شد; بحث هاي عدالت اجتماعي به يكباره جاي خود را به رفاه داد و تعهد جاي خود را به تخصص كاذب و... كلاس هاي درس نهج البلاغه به تعطيلي گراييد, كلمات قصار امام علي(ع) كه بر تابلوهاي زيبا حك شده بود, جاي خود را به تصوير دختركان روستايي كوزه به دوش سپرد.

اين نوشتار كوتاه به گوشه اي از علل اين معضل عظيم, از زبان درربار امام علي(ع) مي پردازد. امام علي(ع) در خطبه 50 نهج البلاغه مي فرمايد: ((انما بدء وقوع الفتن اهوإ تتبع و احكام تتبدع يخالف فيها كتاب الله و يتولي عليها رجال رجالا علي غير دين الله(1); همانا ابتداي بروز آشوب ها و فتنه ها هواها است كه مورد تبعيت قرار مي گيرند و احكامي است كه بدعت گذاشته مي شوند. دراين فتنه ها با كتاب خدا مخالفت مي شود ومرداني از مردان ديگر بر مبنايي غير از دين خدا تبعيت مي كنند. ))

در اين خطبه امام(ع) علت فتنه ها را دو چيز مي داند:

1 ـ تبعيت هواي نفس:

اولين عامل فتنه, تبعيت از هواي نفس يا شيطان درون است. اين شيطان مي كوشد تا به گوهر جان آدمي دستبرد زند و سرمايه هاي گرانبهايش را به نابودي كشد. او انسان را با آرزوهايش سرگرم مي كند, تا از مقصد اصلي بازماند. او مي خواهد ياد خدا را از صفحه دل و زندگي آدمي به كلي پاك كند. پيروي از هواي نفس, شيطان را برجان مسلط مي كند و تا از انسان لاشه اي انسان نما باقي نگذارد, از پاي نمي نشيند. نفس اماره با داشتن خواهش هاي بي پايان, زينت آرايي گناه و هموار كردن و آسان نمايي جرم هاي سنگين, در به خطرانداختن انسان يد طولايي دارد و اگر يكه تاز صحنه جان شود, عقل را به اسارت مي گيرد. امام سجاد(ع) مي فرمايد: ((كم من عقل اسير تحت هوي امير)). خدايا! از نفس سركشي به تو شكوه مي كنم كه بسيار به بديها فرمان مي دهد و درخطاها مي شتابد.(2)

مادر بت ها, بت نفس شماست      زان كه آن بت, مار و اين بت, اژدهاست.

حضرت علي(ع) فرمود: هواي نفس, فرمانده سپاه شيطان است.(3)

نمونه اي از همكاري نفس با شيطان, در جنگ نهروان ظهور پيدا كرد. امام(ع) بر بالاي جنازه كشتگان نهروان فرمود: بدا به حال شما! آن كه شما را فريب داد, زيانتان رساند. به آن حضرت عرض كردند: اي اميرمومنان! چه كسي آنان را فريب داد؟ فرمود: شيطان گمراه كننده و نفس هاي فرمان دهنده به بدي آنان را فريفته آرزوها ساخت و راه را براي نافرماني بپرداخت. به پيروز كردنشان وعده كرد وبه آتش شان در آورد.(4)

هرچه انسان نفس را خوار و خواهش هايش را لگد كوب كند, شيطان را خوار و پايمال كرده است. امام(ع) مي فرمايد: با خواسته هاي نفس مخالفت كنيد, تا برشيطان چيره شويد.(5)

كسب همه كمال ها در گرو مبارزه با نفس سركش است. شخصي به حضرت محمد(ص)عرض كرد: اي رسول خدا! راه رسيدن به معرفت حق چيست؟ آن حضرت فرمود: شناخت خويش. او گفت: راه موافقت حق چگونه است؟ آن حضرت فرمود: مخالفت نفس. او پرسيد: راه رسيدن به خشنودي حق چيست؟ آن حضرت فرمود: خشم بر نفس. او سوال كرد: راه رسيدن به وصل حق چيست؟ پيامبر(ص) فرمود: بريدن از نفس. او پرسيد: راه نزديكي به خدا چيست؟ آن حضرت فرمود: دوري از نفس. او گفت: چگونه مي توان به همه اين ها رسيد؟ آن حضرت فرمود: كمك خواستن ازخدا عليه نفس.(6)

البته نبايد فراموش كرد كه گاهي انسان خيال مي كند نفس سركش را رام كرده و يا كشته است, اما در واقع:

نفس اژدرهاست اوكي مرده است      از غم بيآلتي افسرده است
گربيابد آلت فرعون او      كه به امر او همي رفت آب جو
آنگه او بنياد فرعوني كند       راه صد موسي و صدهارون زند.(7)

2 ـ بدعت گذاري دردين:

در تعريف بدعت گفته اند: ((ادخال ماليس من الدين في الدين.)); داخل كردن چيزي كه از دين نيست, دردين.

احاديث زيادي در مذمت بدعت و بدعت گذاري وارد شده است. پيامبر اكرم(ص) فرمود: هرگونه بدعتي, گمراهي است و هر گمراهي, در جهنم است.(8)

امام علي(ع) فرمود: اهل بدعت كساني هستند كه با رإي و هواي خود با خدا و رسولش مخالفت مي كنند.(9)

پيامبر(ص) فرمود: كسي كه به بدعت گذاري روي خوش نشان دهد, در ازبين بردن دين كمك كرده است.(10)

نيز فرمود: اگر بعد از من, اهل بدعت و شبهه افكنان در دين را ديديد, از آن ها بيزاري بجوييد و آنان را سب و لعن كنيد تا جرإت نكنند دين شما را فاسد كنند. (11)

و در مورد وظيفه علما در مقابله با بدعت گذاري, فرمود: هنگامي كه بدعت ها در امت من ظاهر شد, برعالمان واجب است علمشان را اظهار كنند و اگر كسي چنين نكند, لعنت خدا بر او باد!(12)

چگونه بدعت در جامعه شكل مي گيرد و به صورت سنت در ميآيد؟

حضرت علي(ع) فرمود: ((هيچ گاه باطل با چهره باطل خويش عرضه نمي شود, بلكه لباس حق را برآن مي پوشانند و سپس به مردم عرضه مي كنند.)) مثلا در جنگ صفين, خيانت به اسم قرآن بر مردم تحميل شد و حكومت ديكتاتوري معاويه به نام اراده خداوند برگردن مردم مستقر شد. در طول تاريخ نمونه هاي زيادي از ارائه باطل در قالب حق صورت گرفته است كه آن حضرت با تعبير: ((كلمه حق يراد بها الباطل)), سعي در روشنگري مردم داشته است.

در زمان حاضر نيز به همين صورت خيلي ازبدعت ها و باطل ها به اسم دين درجامعه رسوخ پيدا كرده است. به اسم روشنگري, به گمراهي مردم مي پردازند. به نام آزادي, بي بند وباري در جامعه رونق مي گيرد. به نام خشونت, حق طلبي ها و فرياد دين خواهي بايكوت مي شود. به عنوان اين كه اسلام با نواي خوش و صوت حسن مخالفتي ندارد, انواع موسيقي هاي مستهجن رواج مي يابد. در زير چتر مليت, مردم به جاهليت قبل از اسلام باز گردانده مي شوند.

بدعت ها به وسيله هوي و هوس و خود پرستي افراد ظهور پيدا مي كند و پس از ظهور بدعت, نوبت به ظهور فتنه و آشوب مي رسد; زيرا طبيعي است كه بدعت ها هر اندازه هم ماهرانه و عوام فريبانه به اجتماع عرضه شوند, با متن دين ناهماهنگ و ناسازگار است.

اميرالمومنين(ع) در دوران 25 ساله خانه نشيني به طور علني با انحراف فكري و يا اشتباهات مختلفي كه اتفاق مي افتاد, مبارزه كرد و به طور صريح موارد آن را به خلفا تذكر داد و در اجراي برنامه هاي اسلامي و عدم تخطي از آئين محمدي(ص) به آنان هشدار داد. امام(ع) بارها اظهار داشتند كه بدعت گذاران مي خواهند مسير دين را عوض كنند و سنت پيامبر(ص) را تغيير دهند. وقتي به عنوان پيش شرط خلافت, عمل به سنت شيخين به او پيشنهاد شد, فرمود: ((من براساس دين و سنت نبوي با شما رفتار خواهم كرد.)) امام پس از تعريف خط و مسير خليفه دوم مي فرمايد: ((عمر, خودش از دنيا رفت ولي مردم را در راه هاي پرپيچ و خم زيادي رهاساخت, به طوري كه اشخاص گمراه و جاهل راه اصلي را پيدا نكردند و افراد سالم نيز به شك افتادند و بر يقين و باور نماندند.))(13)

ابن ابي الحديد در مورد علت مخالفت مردم با عدالت اميرالمومنين(ع), مي گويد:

((چون نوبت به خلافت عمر رسيد, تبعيض نژادي را حاكم ساخت و يكي را بر ديگري ترجيح داد و عثمان هم از شيوه عمر پيروي كرد و مدت زيادي (23 سال) مردم با آن شيوه انس گرفتند. لذا چون علي(ع) به خلافت رسيد, براساس شيوه هاي پيامبرخدا(ص) حركت كرد, ولي مردم با وي مخالفت كردند.))(14)

پي نوشتها:

1 ـ نهج البلاغه, خطبه 50.
2 ـ مناجات شاكين.
3 ـ غررالحكم, 1243.
4 ـ نهج البلاغه, حكمت 323.
5 ـ معجم الفاظ غررالحكم, ص 571.
6 ـ سفينه البحار, ج 2.
7 ـ مثنوي معنوي, ج 2, دفتر سوم, ص 6.
8 و 9 ـ ميزان الحكمه, ج 1, ص 381.
10 و 11 ـ همان, ص 382.
12 ـ همان, ص 384.
13 ـ شرح نهج البلاغه ابن ابي الحديد, ج 12, ص 3.
14 ـ همان, ج 7, ص 42.



تاريخ : شنبه یکم مهر ۱۳۸۵ | 22:27 | نویسنده : مرتضی |