
راه امام راه ما هدف او هدف ما و رهنمودهای او مشعل فروزنده راه ماست . مقام معظمرهبری
ماهنامه فرهنگی ورزشی تهذیب اولین مجله استانی (همدان) می باشد که به خواست خداوند متعال فعالیت می نماید .
.با عنایات الهی و با توجه خاص مقام معظم رهبری سایت اختیار الکترونیکی به نام خبر شاهد هم در شیکه های مجازفعالیت خود را از سال 1396 آغاز می کند انشا ء الله که این خدمت ناچیز ما مورد توجه اقا امام زمان (عج) و نایب برحقش امام خامنه ای قرار گرفته و مخاطبان ما بهترین اسفاده فرهنگی آموزشی را ببرند . کلتمس دعا مرتضی سعیدی
1. دقت در حساب به اندازه عقول در دنیا
انما يداق الله العباد في الحساب يوم القيامة علي قدر ما اتاهم من العقول في الدنيا. (1)
خدا در روز قيامت نسبت به حساب بندگانش به اندازه عقلي كه در دنيا به آنها داده است باريك بيني مي كند.
2. در زمان غیبت باید چنین باشیم
اِصبِروا عَلي اداء الفَرائضِ، وَ صابِرو عَدُوُّكم ، وَ رابِطوا امامَكمُ المُنتَظَرِِ (2)
صبر كنيد برگزاردن احكام شرع و شكيبايي ورزيد در برابر دشمنتان و آماده و حاضر باشيد براي امامتان كه در انتظار او هستيد.
3. سخن نیک را از هرکس بگیرید
خُذُوا الكلِمَةَ الطَّيبَةَ مِمَّن قالَها و إن لَم يعمَل بِها (3)
سخن طيب و پاكيزه را از هر كه گفت بگيريد، اگر چه او خود، بدان عمل نكند.
4. نافرمان خداشناس نیست
ما عَرَفَ اَللهَ مَن عَصاهُ. (4)
خدا را نشناخته آن كه نافرماني اش كند
منابع :
1. غررالحكم جلد2 - حديث3260 – خاتمةالمستدرك ميرزاحسين نوري- ج1 ص47. معاني الاخبار شيخ صدوق ص 2.
2. غيبه النعماني، ينابيع المودة.
3. تحف العقول، ص391. بحارالانوار ج 110 ص160، ج75 ص 170.
4. تحف العقول ص294. الانوار البهیه شیخ عباس قمی ص 143.
منبع :http://v0.bahjat.ir/index.php/noor
امام باقر علیه السلام : «إِنَّما یُداقُّ اللّهُ الْعِبادَ فِى الْحِسابِ یَوْمَ الْقِیمَةِ عَلى قَدْرِ ما آتاهُمْ مِنَ الْعُقُولِ فِى الدُّنْیا.»: خداوند در روز قیامت در حساب بندگانش، به اندازه عقلى که در دنیا به آنها داده است، دقّت و باریک بینى مى کند.
خلاصه ای از زندگی پر برکت حضرت امام محمد باقر ( ع ) نام مبارک امام پنجم محمد بود . لقب آن حضرت باقر يا باقرالعلوم است ،بدين جهت که : دريای دانش را شکافت و اسرار علوم را آشکارا ساخت . القاب ديگری مانند شاکر و صابر و هادی نيز برای آن حضرت ذکر کرده اند که هريک باز گوينده صفتی از صفات آن امام بزرگوار بوده است . کنيه امام " ابوجعفر " بود . مادرش فاطمه دختر امام حسن مجتبی ( ع ) است . بنابراين نسبت آن حضرت از طرف مادر به سبط اکبر حضرت امام حسن ( ع ) و از سوی پدر به امام حسين ( ع ) می رسيد . پدرش حضرت سيدالساجدين ، امام زين العابدين ، علی بن الحسين ( ع ) است .
تولد حضرت باقر ( ع ) در روز جمعه سوم ماه صفر سال 57هجری در مدينه اتفاق افتاد . در واقعه جانگداز کربلا همراه پدر و در کنار جدش حضرت سيد الشهداء کودکی بود که به چهارمين بهار زندگيش نزديک می شد .
دوران امامت امام محمد باقر ( ع ) از سال 95هجری که سال درگذشت امام زين العابدين ( ع ) است آغاز شد و تا سال 114ه . يعنی مدت 19سال و چند ماه ادامه داشته است .
در دوره امامت امام محمد باقر ( ع ) و فرزندش امام جعفر صادق ( ع ) مسائلی مانند انقراض امويان و بر سر کار آمدن عباسيان و پيدا شدن مشاجرات سياسی و ظهور سرداران و مدعيانی مانند ابوسلمه خلال و ابومسلم خراسانی و ديگران مطرح است ، ترجمه کتابهای فلسفی و مجادلات کلامی در اين دوره پيش می آيد ، و عده ای از مشايخ صوفيه و زاهدان و قلندران وابسته به دستگاه خلافت پيدا می شوند . قاضيها و متکلمانی به دلخواه مقامات رسمی و صاحب قدرتان پديد می آيند و فقه و قضاء و عقايد و کلام و اخلاق را - بر طبق مصالح مراکز قدرت خلافت شرح و تفسير می نمايد ، و تعليمات قرآنی - به ويژه مسأله امامت و ولايت را ، که پس از واقعه عاشورا و حماسه کربلا ، افکار بسياری از حق طلبان را به حقانيت آل علی ( ع ) متوجه کرده بود ، و پرده از چهره زشت ستمکاران اموی و دين به دنيا فروشان برگرفته بود ، به انحراف می کشاندند و احاديث نبوی را در بوته فراموشی قرار می دادند . برخی نيز احاديثی به نفع دستگاه حاکم جعل کرده و يا مشغول جعل بودند و يا آنها را به سود ستمکاران غاصب خلافت دگرگون می نمودند .
اينها عواملی بود بسيار خطرناک که بايد حافظان و نگهبانان دين در برابر آنها بايستند . بدين جهت امام محمد باقر ( ع ) و پس از وی امام جعفر صادق ( ع ) از موقعيت مساعد روزگار سياسی ، برای نشر تعليمات اصيل اسلامی و معارف حقه بهره جستند ، و دانشگاه تشيع و علوم اسلامی را پايه ريزی نمودند.
زيرا اين امامان بزرگوار و بعد شاگردانشان وارثان و نگهبانان حقيقی تعليمات پيامبر ( ص ) و ناموس و قانون عدالت بودند ، و می بايست به تربيت شاگردانی عالم و عامل و يارانی شايسته و فداکار دست يازند ، و فقه آل محمد ( ص ) را جمع و تدوين و تدريس کنند . به همين جهت محضر امام باقر ( ع ) مرکز علماء و دانشمندان و راويان حديث و خطيبان و شاعران بنام بود . در مکتب تربيتی امام باقر ( ع ) علم و فضيلت به مردم آموخته می شد . امام باقر ( ع ) دارای خصال ستوده و مؤدب به آداب اسلامی بود . سيرت و صورتش ستوده بود . پيوسته لباس تميز و نو می پوشيد . در کمال وقار و شکوه حرکت می فرمود .
از آن حضرت می پرسيدند : جدت لباس کهنه و کم ارزش می پوشيد ، تو چرا لباس فاخر بر تن می کنی ؟ پاسخ می داد : مقتضای تقوای جدم و فرمانداری آن روز ، که محرومان و فقرا و تهيدستان زياد بودند ، چنان بود . من اگر آن لباس بپوشم در اين انقلاب افکار ، نمی توانم تعظيم شعائر دين کنم .
امام پنجم ( ع ) بسيار گشاده رو و با مؤمنان و دوستان خوش برخورد بود . با همه اصحاب مصافحه می کرد و ديگران را نيز بدين کار تشويق می فرمود . در ضمن سخنانش می فرمود : مصافحه کردن کدورتهای درونی را از بين می برد و گناهان دو طرف - همچون برگ درختان در فصل خزان - می ريزد . امام باقر ( ع ) در صدقات و بخشش و آداب اسلامی مانند دستگيری از نيازمندان و تشييع جنازه مؤمنين و عيادت از بيماران و رعايت ادب و آداب و سنن دينی ، کمال مواظبت را داشت .
می خواست سنتهای جدش رسول الله ( ص ) را عملا در بين مردم زنده کند و مکارم اخلاقی را به مردم تعليم نمايد . در روزهای گرم برای رسيدگی به مزارع و نخلستانها بيرون می رفت ، و با کارگران و کشاورزان بيل می زد و زمين را برای کشت آماده می ساخت . آنچه از محصول کشاورزی - که با عرق جبين و کد يمين - به دست می آورد در راه خدا انفاق می فرمود .
بامداد که برای ادای نماز به مسجد جدش رسول الله ( ص ) می رفت ، پس از گزاردن فريضه ، مردم گرداگردش جمع می شدند و از انوار دانش و فضيلت او بهره مند می گشتند . مدت بيست سال معاويه در شام و کارگزارانش در مرزهای ديگر اسلامی در واژگون جلوه دادن حقايق اسلامی - با زور و زر و تزوير و اجير کردن عالمان خود فروخته - کوشش بسيار کردند .
ناچار حضرت سجاد ( ع ) و فرزند ارجمندش امام محمد باقر ( ع ) پس از واقعه جانگداز کربلا و ستمهای بی سابقه آل ابوسفيان ، که مردم به حقانيت اهل بيت عصمت ( ع ) توجه کردند ، در اصلاح عقايد مردم به ويژه در مسأله امامت و رهبری ، که تنها شايسته امام معصوم است ، سعی بليغ کردند و معارف حقه اسلامی را - در جهات مختلف - به مردم تعليم دادند تا کار نشر فقه و احکام اسلام به جايی رسيد که فرزند گرامی آن امام ، حضرت امام جعفر صادق ( ع ) دانشگاهی با چهار هزار شاگرد پايه گذاری نمود ، و احاديث و تعليمات اسلامی را در اکناف و اطراف جهان آن روز اسلام انتشار داد . امام سجاد ( ع ) با زبان دعا و مناجات و يادآوری از مظالم اموی و امر به معروف و نهی از منکر و امام باقر ( ع ) با تشکيل حلقه های درس ، زمينه اين امر مهم را فراهم نمود و مسائل لازم دينی را برای مردم روشن فرمود . رسول اکرم اسلام ( ص ) در پرتو چشم واقع بين و با روشن بينی وحی الهی وظايفی را که فرزندان و اهل بيت گرامی اش در آينده انجام خواهند داد و نقشی را که در شناخت و شناساندن معارف حقه به عهده خواهند داشت ، ضمن احاديثی که از آن حضرت روايت شده ، تعيين فرموده است .
چنان که در اين حديث آمده است :
روزی جابر بن عبدالله انصاری که در آخر عمر دو چشم جهان بينش تاريک شده بود به محضر حضرت سجاد ( ع ) شرفياب شد . صدای کودکی را شنيد ، پرسيد کيستی ؟ گفت من محمد بن علی بن الحسينم ، جابر گفت : نزديک بيا ، سپس دست او را گرفت و بوسيد و عرض کرد : روزی خدمت جدت رسول خدا ( ص ) بودم . فرمود : شايد زنده بمانی و محمد بن علی بن الحسين که يکی از اولاد من است ملاقات کنی . سلام من را به او برسان و بگو : خدا به تو نور حکمت دهد . علم و دين را نشر بده . امام پنجم هم به امر جدش قيام کرد و در تمام مدت عمر به نشر علم و معارف دينی و تعليم حقايق قرآنی و احاديث نبوی ( ص ) پرداخت .
نام نامی آن حضرت با دهها و صدها حديث و روايت و کلمات قصار و اندرزهايی همراه است ، که به ويژه در 19سال امامت برای ارشاد مستعدان و دانش اندوزان و شاگردان شايسته خود بيان فرموده است . بنا به رواياتی که نقل شده است ، در هيچ مکتب و محضری دانشمندان خاضعتر و خاشعتر از محضر محمد بن علی ( ع ) نبوده اند .
در زمان اميرالمؤمنين علی ( ع ) گوئيا ، مقام علم و ارزش دانش هنوز - چنان که بايد - بر مردم روشن نبود ، گويا مسلمانان هنوز قدم از تنگنای حيات مادی بيرون ننهاده و از زلال دانش علوی جامی ننوشيده بودند ، و در کنار دريای بيکران وجود علی ( ع ) تشنه لب بودند و جز عده ای معدود قدر چونان گوهری را نمی دانستند . بی جهت نبود که مولای متقيان بارها می فرمود : سلونی قبل از تفقدونی "پيش از آنکه من را از دست بدهيد از من بپرسيد . " و بارها می گفت : من به راههای آسمان از راههای زمين آشناترم .
ولی کو آن گوهرشناسی که قدر گوهر وجود علی را بداند ؟ اما به تدريج ، به ويژه در زمان امام محمد باقر ( ع ) مردم کم کم لذت علوم اهل بيت و معارف اسلامی را درک می کردند ، و مانند تشنه لبی که سالها از لذات آب گوارا محروم مانده و يا قدر آن را ندانسته باشد ، زلال گوارای دانش امام باقر ( ع ) را دريافتند و تسليم مقام علمی امام ( ع ) شدند ، و به قول يکی از مورخان : " مسلمانان در اين هنگام از ميدان جنگ و لشکر کشی متوجه فتح دروازه های علم و فرهنگ شدند " . امام باقر ( ع ) نيز چون زمينه قيام بالسيف ( قيام مسلحانه ) در آن زمان - به علت خفقان فراوان و کمبود حماسه آفرينان - فراهم نبود ، از اين رو ، نشر معارف اسلام و فعاليت علمی را و هم مبارزه عقيدتی و معنوی با سازمان حکومت اموی را ، از اين طريق مناسب تر می ديد ، و چون حقوق اسلام هنوز يک دوره کامل و مفصل تدريس نشده بود ، به فعاليتهای ثمر بخش علمی در اين زمينه پرداخت . اما بدين خاطر که نفس شخصيت امام و سير تعليمات او - در ابعاد و مرزهای مختلف - بر ضرر حکومت بود ، مورد اذيت و ايذاء دستگاه قرار می گرفت .
دستگاه خلافت آنجا که پای مصالح حکومتی پيش می آمد و احساس می کردند امام ( ع ) نقاب از چهره ظالمانه دستگاه برمی گيرد و خط صحيح را در شناخت " امام معصوم ( ع ) " و امامت که دنباله خط " رسالت " و بالاخره " حکومت الله " است تعليم می دهد ، تکان می خوردند و دست به ايذاء و آزار و شکنجه امام ( ع ) می زدند و گاه به زجر و حبس و تبعيد ...
حضرت امام محمد باقر ( ع ) 19سال و ده ماه پس از شهادت پدر بزرگوارش حضرت امام زين العابدين ( ع ) زندگی کرد و در تمام اين مدت به انجام دادن وظايف خطير امامت ، نشر و تبليغ فرهنگ اسلامی ، تعليم شاگردان ، رهبری اصحاب و مردم ، اجرا کردن سنتهای جد بزرگوارش در ميان خلق ، متوجه کردن دستگاه غاصب حکومت به خط صحيح رهبری و راه نمودن به مردم در جهت شناخت رهبر واقعی و امام معصوم ، که تنها خليفه راستين خدا و رسول ( ص ) در زمين است ، پرداخت و لحظه ای از اين وظيفه غفلت نفرمود .
سرانجام در هفتم ذيحجه سال 114 هجری در سن 57 سالگی در مدينه با توطئه هشام مسموم شد و چشم از جهان فروبست . پيکر مقدسش را در قبرستان بقيع - کنار پدر بزرگوارش - به خاک سپردند.
منبع:guilan.ac.ir
امام نهم شيعيان حضرت جواد (ع ) در سال 195هجري در مدينه ولادت يافت . نام نامي اش محمد معروف به جواد و تقي است . القاب ديگري مانند : رضي و متقي نيز داشته ، ولي تقي از همه معروفتر مي باشد . مادر گرامي اش سبيکه يا خيزران است که اين دو نام در تاريخ زندگي آن حضرت ثبت است . امام محمد تقي (ع ) هنگام وفات پدر 8 ساله بود . پس از شهادت جانگداز حضرت رضا عليه السلام در اواخر ماه صفر سال 203ه مقام امامت به فرزند ارجمندش حضرت جوادالأئمه (ع ) انتقال يافت . مأمون خليفه عباسي که همچون ساير خلفاي بني عباس از پيشرفت معنوي و نفوذ باطني امامان معصوم و گسترش فضايل آنها در بين مردم هراس داشت ، سعي کرد ابن الرضا را تحت مراقبت خاص خويش قرار دهد . " از اينجا بود که مأمون نخستين کاري که کرد ، دختر خويش ام الفضل را به ازدواج حضرت امام جواد (ع ) درآورد ، تا مراقبي دايمي و از درون خانه ، بر امام گمارده باشد . رنجهاي دايمي که امام جواد (ع ) از ناحيه اين مأمور خانگي برده است ، در تاريخ معروف است " . از روشهايي که مأمون در مورد حضرت رضا (ع ) به کار مي بست ، تشکيل مجالس بحث و مناظره بود . مأمون و بعد معتصم عباسي مي خواستند از اين راه - به گمان باطل خود - امام (ع ) را در تنگنا قرار دهند . در مورد فرزندش حضرت جواد (ع ) نيز چنين روشي را به کار بستند . به خصوص که در آغاز امامت هنوز سني از عمر امام جواد (ع ) نگذشته بود . مأمون نمي دانست که مقام ولايت و امامت که موهبتي است الهي ، بستگي به کمي و زيادي سالهاي عمر ندارد . باري ، حضرت جواد (ع ) با عمر کوتاه خود که همچون نوگل بهاران زودگذر بود ، و در دوره اي که فرقه هاي مختلف اسلامي و غير اسلامي در ميدان رشد و نمو يافته بودند و دانشمندان بزرگي در اين دوران ، زندگي مي کردند و علوم و فنون ساير ملتها پيشرفت نموده و کتابهاي زيادي به زبان عربي ترجمه و در دسترس قرار گرفته بود ، با کمي سن وارد بحثهاي علمي گرديد و با سرمايه خدايي امامت که از سرچشمه ولايت مطلقه و الهام رباني مايه گرفته بود ، احکام اسلامي را مانند پدران و اجداد بزرگوارش گسترش داد و به تعليم و ارشاد پرداخت و به مسائل بسياري پاسخ گفت .
شهادت حضرت جواد (ع )
اين نوگل باغ ولايت و عصمت گرچه کوتاه عمر بود ولي رنگ و بويش مشام جانها را بهره مند ساخت . آثار فکري و رواياتي که از آن حضرت نقل شده و مسائلي را که آن امام پاسخ گفته و کلماتي که از آن حضرت بر جاي مانده ، تا ابد زينت بخش صفحات تاريخ اسلام است . دوران عمر آن امام بزرگوار 25سال و دوره امامتش 17سال بوده است . معتصم عباسي از حضرت جواد (ع ) دعوت کرد که از مدينه به بغداد بيايد .
امام جواد در ماه محرم سال 220هجري به بغداد وارد شد . معتصم که عموي ام الفضل زوجه حضرت جواد بود ، با جعفر پسر مأمون و ام الفضل بر قتل آن حضرت همداستان شدند .
علت اين امر - همچنان که اشاره کرديم - اين انديشه شوم بود که مبادا خلافت از بني عباس به علويان منتقل شود . از اين جهت ، درصدد تحريک ام الفضل برآمدند و به وي گفتند تو دختر و برادرزاده خليفه هستي ، و احترامت از هر جهت لازم است و شوهر تو محمد بن علي الجواد ، مادر علي هادي فرزند خود را بر تو رجحان مي نهد . اين دو تن آن قدر وسوسه کردند تا ام الفضل - چنان که روش زنان نازاست - تحت تأثير حسادت قرار گرفت و در باطن از شوهر بزرگوار جوانش آزرده خاطر شد و به تحريک و تلقين معتصم و جعفر برادرش ، تسليم گرديد .
آنگاه اين دو فرد جنايتکار سمي کشنده در انگور وارد کردند و به خانه امام فرستاده تا سياه روي دو جهان ، ام الفضل ، آنها را به شوهرش بخوراند . ام الفضل طبق انگور را در برابر امام جواد (ع ) گذاشت ، و از انگورها تعريف و توصيف کرد و حضرت جواد (ع ) را به خوردن انگور وادار و در اين امر اصرار کرد . امام جواد (ع ) مقداري از آن انگور را تناول فرمود . چيزي نگذشت آثار سم را در وجود خود احساس فرمود و درد و رنج شديدي بر آن حضرت عارض گشت . ام الفضل سيه کار با ديدن آن حالت دردناک در شوهر جوان ، پشيمان و گريان شد ، اما پشيماني سودي نداشت . حضرت جواد (ع ) فرمود : چرا گريه مي کني ؟ اکنون که مرا کشتي گريه تو سودي ندارد . بدان که خداوند متعال در اين چند روزه دنيا تو را به دردي مبتلا کند و به روزگاري بيفتي که نتواني از آن نجات بيابي . در مورد مسموم کردن حضرت جواد (ع ) قولهاي ديگري هم نقل شده است .

زنان و فرزندان حضرت جواد (ع )
زن حضرت جواد (ع ) ام الفضل دختر مأمون بود .
حضرت جواد (ع ) از ام الفضل فرزندي نداشت .
حضرت امام محمد تقي زوجه ديگري مشهور به ام ولد و به نام سمانه مغربيه داشته است .
فرزندان آن حضرت را 4 پسر و 4 دختر نوشته اند بدين شرح : 1 - حضرت ابوالحسن امام علي النقي ( هادي )
2 - ابواحمد موسي مبرقع 3 - ابواحمد حسين
4 - ابوموسي عمران
5 - فاطمه 6- خديجه
7- ام کلثوم
8- حکيمه حضرت جواد (ع ) مانند جده اش فاطمه زهرا زندگاني کوتاه و عمري سراسر رنج و مظلوميت داشت .
بدخواهان نگذاشتند اين مشعل نوراني نورافشاني کند .
امام نهم ما در آخر ماه ذيقعده سال 220ه . به سراي جاويدان شتافت .
قبر مطهرش در کاظميه يا کاظمين است ، عقب قبر منور جدش حضرت موسي بن جعفر (ع ) زيارتگاه شيعيان و دوستداران است .
پدران و مادران و نوجوانان و جوانان
راه و سیره اهلبیت (ع) هدایتگر و روشنگر راه رسیدن به سعادت دنیا و آخرت است
کلام نور ولایت امام جواد (ع):
قالَ الإمام الجواد - عليه السلام - : ثَلاثُ خِصال تَجْتَلِبُ بِهِنَّ الْمَحَبَّةُ: الاْنْصافُ فِي الْمُعاشَرَةِ، وَ الْمُواساةُ فِي الشِّدِّةِ، وَ الاْنْطِواعُ وَ الرُّجُوعُ إلي قَلْب سَليم. «كشف الغمّه، ج 2، ص 349» امام جواد - عليه السلام - فرمود: سه خصلت جلب محبّت مي كند: انصاف در معاشرت با مردم، همدردي در مشكلات آن ها، همراه و همدم شدن با معنويات.
قالَ الإمام الجواد - عليه السلام - : التَّوْبَةُ عَلي أرْبَع دَعائِم: نَدَمٌ بِالْقَلْبِ، وَاسْتِغْفارٌ بِاللِّسانِ، وَ عَمَلٌ بِالْجَوارِحِ، وَ عَزْمٌ أنْ لايَعُودَ. «ارشاد القلوب ديلمي، ص 160» امام جواد - عليه السلام - فرمود: شرايط پذيرش توبه چهار چيز است: پشيماني قلبي، استغفار با زبان، جبران كردن گناه ـ نسبت به همان گناه حقّ الله و يا حقّ النّاس ـ، تصميم جدّي بر اين كه ديگر مرتكب آن گناه نشود
نخستين روز از آخرين ماه قمري، سالروز ازدواج فرخنده حضرت فاطمه (س) و حضرت علي (ع) به عنوان روز ازدواج نامگذاري شده است و روزي مبارک براي همه نوگاماني است که دل به زندگي فاطمي داده اند تا شادي خود را با خاطره هميشه روشن آن روز مبارک، پيوند زنند. ازدواج حضرت علي(ع) با حضرت فاطمه (س) به فرمان خداوند، از امتيازاتي است که رسول اکرم (ص) بر آن مباهات مي کردند. در اين پيوند پر ميمنت، فرشتگان آسمان در سرور و شادماني و بهشتيان به زينت و زيور آراسته شده بودند.
فاطمه زهرا (س) دختر پيغمبر اکرم (ص) و از دوشيزگان ممتاز عصر خويش بود. پدر و مادرش از اصيل ترين و شريف ترين خانواده هاي قريش بودند. از حيث جمال ظاهري و کمالات معنوي و اخلاقي از پدر و مادر شريفش ارث مي برد و به عالي ترين کمالات انساني آراسته بود. پيش از حضرت علي عليه السلام افرادي مانند ابوبکر و عمر آمادگي خود را براي ازدواج با دختر پيامبر(ص) اعلام کرده بودند و هر دو از پيامبر(ص) يک پاسخ شنيده بودند و آن اين که درباره ازدواج حضرت زهرا (س) منتظر وحي الهي است.
هنگامي که حضرت علي عليه السلام براي خواستگاري فاطمه عليهاالسلام رفت، پيامبر در خانه ام سلمه بود. حضرت علي عليه السلام در زد. ام سلمه پرسيد:کيست؟ قبل از پاسخ خواستگار، پيامبر دستور داد:«در را باز کن و بگو داخل شود. کسي پشت در است که محبوب خدا و رسول است». حضرت علي عليه السلام وارد شد، سلام کرد و در حضور رسول خدا صلي الله عليه و آله نشست. چشمان خود را بر زمين دوخت. شرم از پيامبر (ص) مانع گفتن خواسته اش مي شد. پيامبر(ص) که خود حضرت علي (ع) را بزرگ کرده و از روحيات او باخبر است، سکوت را شکست و فرمود:«مي بينم براي حاجتي اينجا آمده اي. خواسته ات را بر زبان آور و آنچه در دل داري بازگو که خواسته ات پيش من پذيرفته است».
حضرت علي (ع) با سخناني شيرين خواسته اش را چنين بازگو کرد:«پدر و مادرم فداي شما، وقتي خردسال بودم مرا از عمويتان ابوطالب و فاطمه بنت اسد گرفتيد. با غذاي خود و به اخلاق و منش خود بزرگم کرديد. نيکي و دل سوزي شما درباره من از پدر و مادرم بيشتر و بهتر بود. تربيت و هدايتم به دست شما بوده و شما اي رسول خدا به خدا سوگند ذخيره دنيا و آخرتم مي باشيد. اي رسول خدا! اکنون که بزرگ شده ام، دوست دارم خانه و همسري داشته باشم تا در سايه انس با او، آرامش يابم. آمده ام تا دخترتان فاطمه را از شما خواستگاري کنم. آيا مرا مي پذيريد؟» چهره پيامبر چون گل شکفته شد. گويا انتظار اين لحظه را مي کشيد. خوشحال شد، ولي جواب قطعي را برعهده حضرت فاطمه (س) گذاشت.
پس از انجام خواستگاري و مراسم عقد وقت آن رسيد که حضرت علي عليه السلام براي همسر گرامي خود اثاثي تهيه کند و زندگي مشترک خود را با دختر پيامبر(ص) آغاز کند. در آن زمان تمام دارايي حضرت علي عليه السلام منحصر به شمشير و زرهي بود که مي توانست به وسيله آن ها در راه خدا جهاد کند و شتري نيز داشت که با آن در باغستان هاي مدينه کار مي کرد و خود را از ميهماني انصار بي نياز مي ساخت.
پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله پذيرفت که حضرت علي عليه السلام زره خود را بفروشد و به عنوان جزئي از
مهريه فاطمه سلام الله عليها در اختيار پيامبر بگذارد. زره به چهارصد درهم به فروش رفت. پيامبر قدري از آن را در اختيار بلال گذاشت تا براي حضرت زهرا(س) عطر بخرد و باقيمانده را به عمار ياسر و گروهي از ياران خود داد تا
براي فاطمه (س) و علي (ع) لوازم منزل تهيه کنند. از صورت جهيزيه حضرت زهرا سلام الله عليها مي توان به وضع زندگي بانوي بزرگوار اسلام بخوبي پي برد .
پيامبر گرامي اسلام (ص) ازدواج دخترش را به ساده ترين و راحت ترين شيوه انجام داد تا براي همه جواناني که در آستانه زندگي مشترک هستند، سرمشق نيکويي باقي بماند. مهريه 500 درهمي براي فاطمه عليهاالسلام مهتر زنان نيز، به همين هدف صورت گرفت. در روايات، افزون بر اين مهريه که جنبه مادي و مالي دارد، مهريه هاي معنوي ديگري نيز براي آن بانوي بزرگ گفته شده است. در روايتي مي خوانيم که حضرت زهرا عليهاالسلام از پدر تقاضا کرد که آن حضرت از خدا بخواهند تا مهريه اش را شفاعت از مسلمانان گناهکار قرار دهد. اين خواسته حضرت مستجاب شد و فاطمه عليهاالسلام شفيع و واسطه بخشش گناهکاران قرار گرفت.
سوره هايي که بر ازدواج حضرت علي(ع) و حضرت فاطمه(س) دلالت دارد، کدام است؟
در قرآن آيه اي وجود ندارد که به صورت مستقيم به ازدواج امام علي(ع) و حضرت فاطمه(س) اشاره کرده باشد. ولي آياتي وجود دارد که به گونه اي مرتبط و مناسب با اين رويداد است.
آيه انتهايي سوره «کوثر»، دشمن پيامبر(ص) را مقطوع النسل مي داند و عنوان مي کند که خدا به پيامبر اکرم(ص) خير کثير عطا کرده است و مي دانيم که با ازدواج امام علي(ع) و حضرت زهرا(س) بود که نسل حضرت پيامبر(ص) ادامه پيدا کرده و گسترش مي يابد.
آيه اي از سوره «رحمن»:در اين سوره چنين آمده:«مَرَجَ الْبَحْرَيْنِ يَلْتَقِيَانِ... يخَرُجُ مِنهْمَا اللُّؤْلُؤُ وَ الْمَرْجَان»؛ دو دريا را روان کرد تا با يکديگر تماس پيدا کردند... از آن دو مرواريد و مرجان بيرون مي آيد. در تفسير اين دو آيه، در روايات آمده که منظور از دو دريا حضرت علي(ع) و حضرت فاطمه(س) و منظور از مرواريد، امام حسن(ع) و مرجان، امام حسين(ع) است.
درس هايي که از ازدواج حضرت علي(ع) و حضرت فاطمه(س) بايد گرفت
از ماجراي ازدواج حضرت علي عليه السلام و حضرت فاطمه عليهماالسلام نکات بسيار جالبي را مي آموزيم که اگر خواهان سعادتيم و پيروي راستين اسلام، بايستي تا مرز توان تلاش کنيم تا مراحل اول ازدواج بر مبناي صحيحي صورت گيرد، و دوم آنکه ساده زيستي در تمام شئون زندگي جامعه و بخصوص ازدواج راه يابد و گرنه قيد و بندهاي اجتماعي در امر ازدواج که بيشتر نشأت گرفته از فرهنگ غير اسلامي و يا ساخته و پرداخته ذهن هاي کوتاه مادي و اشرافي است چون غل و زنجير بر دست و پاي جوانان و والدين آنها مي افتد و هر روز اين غل و زنجير بزرگتر و سنگين تر مي شود، تا جايي که امکان هر نوع حرکت صحيحي را مي گيرد و حيات جامعه را به سوي نابودي مي کشاند و بر فساد و نابساماني هاي رواني و مشکلات اخلاقي مي افزايد.
در جريان ازدواج آن دو بزرگوار که به فرموده حضرت رسول(ص) خداوند فاطمه را به ازدواج علي در آورد نکات بسيار مهم آموزشي و الگويي وجود دارد که از آن جمله مي توان به کفو و همتا بودن، خواستگاري بدون واسطه، قناعت، دوري از اشرافي گري و تجملات، سخت نگرفتن بر همديگر، ملاک قراردادن معيارها و خصوصيات معنوي و ديني و اخلاقي، مهريه پايين، بنا کردن زندگي بر پايه محبت و عشق واقعي از روي شناخت، حجب و حيا و... اشاره کرد. به اين خاطر است که يک پيوند با اين ويژگي ها پيوند آسماني لقب مي گيرد که رضايت خدا و رسول خدا (ص) در آن وجود دارد.
نخستين روز از آخرين ماه قمري، سالروز ازدواج فرخنده حضرت فاطمه (س) و حضرت علي (ع) به عنوان روز ازدواج نامگذاري شده است و روزي مبارک براي همه نوگاماني است که دل به زندگي فاطمي داده اند تا شادي خود را با خاطره هميشه روشن آن روز مبارک، پيوند زنند. ازدواج حضرت علي(ع) با حضرت فاطمه (س) به فرمان خداوند، از امتيازاتي است که رسول اکرم (ص) بر آن مباهات مي کردند. در اين پيوند پر ميمنت، فرشتگان آسمان در سرور و شادماني و بهشتيان به زينت و زيور آراسته شده بودند.
فاطمه زهرا (س) دختر پيغمبر اکرم (ص) و از دوشيزگان ممتاز عصر خويش بود. پدر و مادرش از اصيل ترين و شريف ترين خانواده هاي قريش بودند. از حيث جمال ظاهري و کمالات معنوي و اخلاقي از پدر و مادر شريفش ارث مي برد و به عالي ترين کمالات انساني آراسته بود. پيش از حضرت علي عليه السلام افرادي مانند ابوبکر و عمر آمادگي خود را براي ازدواج با دختر پيامبر(ص) اعلام کرده بودند و هر دو از پيامبر(ص) يک پاسخ شنيده بودند و آن اين که درباره ازدواج حضرت زهرا (س) منتظر وحي الهي است.
هنگامي که حضرت علي عليه السلام براي خواستگاري فاطمه عليهاالسلام رفت، پيامبر در خانه ام سلمه بود. حضرت علي عليه السلام در زد. ام سلمه پرسيد:کيست؟ قبل از پاسخ خواستگار، پيامبر دستور داد:«در را باز کن و بگو داخل شود. کسي پشت در است که محبوب خدا و رسول است». حضرت علي عليه السلام وارد شد، سلام کرد و در حضور رسول خدا صلي الله عليه و آله نشست. چشمان خود را بر زمين دوخت. شرم از پيامبر (ص) مانع گفتن خواسته اش مي شد. پيامبر(ص) که خود حضرت علي (ع) را بزرگ کرده و از روحيات او باخبر است، سکوت را شکست و فرمود:«مي بينم براي حاجتي اينجا آمده اي. خواسته ات را بر زبان آور و آنچه در دل داري بازگو که خواسته ات پيش من پذيرفته است».
حضرت علي (ع) با سخناني شيرين خواسته اش را چنين بازگو کرد:«پدر و مادرم فداي شما، وقتي خردسال بودم مرا از عمويتان ابوطالب و فاطمه بنت اسد گرفتيد. با غذاي خود و به اخلاق و منش خود بزرگم کرديد. نيکي و دل سوزي شما درباره من از پدر و مادرم بيشتر و بهتر بود. تربيت و هدايتم به دست شما بوده و شما اي رسول خدا به خدا سوگند ذخيره دنيا و آخرتم مي باشيد. اي رسول خدا! اکنون که بزرگ شده ام، دوست دارم خانه و همسري داشته باشم تا در سايه انس با او، آرامش يابم. آمده ام تا دخترتان فاطمه را از شما خواستگاري کنم. آيا مرا مي پذيريد؟» چهره پيامبر چون گل شکفته شد. گويا انتظار اين لحظه را مي کشيد. خوشحال شد، ولي جواب قطعي را برعهده حضرت فاطمه (س) گذاشت.
پس از انجام خواستگاري و مراسم عقد وقت آن رسيد که حضرت علي عليه السلام براي همسر گرامي خود اثاثي تهيه کند و زندگي مشترک خود را با دختر پيامبر(ص) آغاز کند. در آن زمان تمام دارايي حضرت علي عليه السلام منحصر به شمشير و زرهي بود که مي توانست به وسيله آن ها در راه خدا جهاد کند و شتري نيز داشت که با آن در باغستان هاي مدينه کار مي کرد و خود را از ميهماني انصار بي نياز مي ساخت.
پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله پذيرفت که حضرت علي عليه السلام زره خود را بفروشد و به عنوان جزئي از
مهريه فاطمه سلام الله عليها در اختيار پيامبر بگذارد. زره به چهارصد درهم به فروش رفت. پيامبر قدري از آن را در اختيار بلال گذاشت تا براي حضرت زهرا(س) عطر بخرد و باقيمانده را به عمار ياسر و گروهي از ياران خود داد تا
براي فاطمه (س) و علي (ع) لوازم منزل تهيه کنند. از صورت جهيزيه حضرت زهرا سلام الله عليها مي توان به وضع زندگي بانوي بزرگوار اسلام بخوبي پي برد .
پيامبر گرامي اسلام (ص) ازدواج دخترش را به ساده ترين و راحت ترين شيوه انجام داد تا براي همه جواناني که در آستانه زندگي مشترک هستند، سرمشق نيکويي باقي بماند. مهريه 500 درهمي براي فاطمه عليهاالسلام مهتر زنان نيز، به همين هدف صورت گرفت. در روايات، افزون بر اين مهريه که جنبه مادي و مالي دارد، مهريه هاي معنوي ديگري نيز براي آن بانوي بزرگ گفته شده است. در روايتي مي خوانيم که حضرت زهرا عليهاالسلام از پدر تقاضا کرد که آن حضرت از خدا بخواهند تا مهريه اش را شفاعت از مسلمانان گناهکار قرار دهد. اين خواسته حضرت مستجاب شد و فاطمه عليهاالسلام شفيع و واسطه بخشش گناهکاران قرار گرفت.
سوره هايي که بر ازدواج حضرت علي(ع) و حضرت فاطمه(س) دلالت دارد، کدام است؟
در قرآن آيه اي وجود ندارد که به صورت مستقيم به ازدواج امام علي(ع) و حضرت فاطمه(س) اشاره کرده باشد. ولي آياتي وجود دارد که به گونه اي مرتبط و مناسب با اين رويداد است.
آيه انتهايي سوره «کوثر»، دشمن پيامبر(ص) را مقطوع النسل مي داند و عنوان مي کند که خدا به پيامبر اکرم(ص) خير کثير عطا کرده است و مي دانيم که با ازدواج امام علي(ع) و حضرت زهرا(س) بود که نسل حضرت پيامبر(ص) ادامه پيدا کرده و گسترش مي يابد.
آيه اي از سوره «رحمن»:در اين سوره چنين آمده:«مَرَجَ الْبَحْرَيْنِ يَلْتَقِيَانِ... يخَرُجُ مِنهْمَا اللُّؤْلُؤُ وَ الْمَرْجَان»؛ دو دريا را روان کرد تا با يکديگر تماس پيدا کردند... از آن دو مرواريد و مرجان بيرون مي آيد. در تفسير اين دو آيه، در روايات آمده که منظور از دو دريا حضرت علي(ع) و حضرت فاطمه(س) و منظور از مرواريد، امام حسن(ع) و مرجان، امام حسين(ع) است.
درس هايي که از ازدواج حضرت علي(ع) و حضرت فاطمه(س) بايد گرفت
از ماجراي ازدواج حضرت علي عليه السلام و حضرت فاطمه عليهماالسلام نکات بسيار جالبي را مي آموزيم که اگر خواهان سعادتيم و پيروي راستين اسلام، بايستي تا مرز توان تلاش کنيم تا مراحل اول ازدواج بر مبناي صحيحي صورت گيرد، و دوم آنکه ساده زيستي در تمام شئون زندگي جامعه و بخصوص ازدواج راه يابد و گرنه قيد و بندهاي اجتماعي در امر ازدواج که بيشتر نشأت گرفته از فرهنگ غير اسلامي و يا ساخته و پرداخته ذهن هاي کوتاه مادي و اشرافي است چون غل و زنجير بر دست و پاي جوانان و والدين آنها مي افتد و هر روز اين غل و زنجير بزرگتر و سنگين تر مي شود، تا جايي که امکان هر نوع حرکت صحيحي را مي گيرد و حيات جامعه را به سوي نابودي مي کشاند و بر فساد و نابساماني هاي رواني و مشکلات اخلاقي مي افزايد.
در جريان ازدواج آن دو بزرگوار که به فرموده حضرت رسول(ص) خداوند فاطمه را به ازدواج علي در آورد نکات بسيار مهم آموزشي و الگويي وجود دارد که از آن جمله مي توان به کفو و همتا بودن، خواستگاري بدون واسطه، قناعت، دوري از اشرافي گري و تجملات، سخت نگرفتن بر همديگر، ملاک قراردادن معيارها و خصوصيات معنوي و ديني و اخلاقي، مهريه پايين، بنا کردن زندگي بر پايه محبت و عشق واقعي از روي شناخت، حجب و حيا و... اشاره کرد. به اين خاطر است که يک پيوند با اين ويژگي ها پيوند آسماني لقب مي گيرد که رضايت خدا و رسول خدا (ص) در آن وجود دارد.
امام نهم شيعيان حضرت جواد (ع ) در سال 195هجري در مدينه ولادت يافت . نام نامي اش محمد معروف به جواد و تقي است . القاب ديگري مانند : رضي و متقي نيز داشته ، ولي تقي از همه معروفتر مي باشد . مادر گرامي اش سبيکه يا خيزران است که اين دو نام در تاريخ زندگي آن حضرت ثبت است . امام محمد تقي (ع ) هنگام وفات پدر 8 ساله بود . پس از شهادت جانگداز حضرت رضا عليه السلام در اواخر ماه صفر سال 203ه مقام امامت به فرزند ارجمندش حضرت جوادالأئمه (ع ) انتقال يافت . مأمون خليفه عباسي که همچون ساير خلفاي بني عباس از پيشرفت معنوي و نفوذ باطني امامان معصوم و گسترش فضايل آنها در بين مردم هراس داشت ، سعي کرد ابن الرضا را تحت مراقبت خاص خويش قرار دهد . " از اينجا بود که مأمون نخستين کاري که کرد ، دختر خويش ام الفضل را به ازدواج حضرت امام جواد (ع ) درآورد ، تا مراقبي دايمي و از درون خانه ، بر امام گمارده باشد . رنجهاي دايمي که امام جواد (ع ) از ناحيه اين مأمور خانگي برده است ، در تاريخ معروف است " . از روشهايي که مأمون در مورد حضرت رضا (ع ) به کار مي بست ، تشکيل مجالس بحث و مناظره بود . مأمون و بعد معتصم عباسي مي خواستند از اين راه - به گمان باطل خود - امام (ع ) را در تنگنا قرار دهند . در مورد فرزندش حضرت جواد (ع ) نيز چنين روشي را به کار بستند . به خصوص که در آغاز امامت هنوز سني از عمر امام جواد (ع ) نگذشته بود . مأمون نمي دانست که مقام ولايت و امامت که موهبتي است الهي ، بستگي به کمي و زيادي سالهاي عمر ندارد . باري ، حضرت جواد (ع ) با عمر کوتاه خود که همچون نوگل بهاران زودگذر بود ، و در دوره اي که فرقه هاي مختلف اسلامي و غير اسلامي در ميدان رشد و نمو يافته بودند و دانشمندان بزرگي در اين دوران ، زندگي مي کردند و علوم و فنون ساير ملتها پيشرفت نموده و کتابهاي زيادي به زبان عربي ترجمه و در دسترس قرار گرفته بود ، با کمي سن وارد بحثهاي علمي گرديد و با سرمايه خدايي امامت که از سرچشمه ولايت مطلقه و الهام رباني مايه گرفته بود ، احکام اسلامي را مانند پدران و اجداد بزرگوارش گسترش داد و به تعليم و ارشاد پرداخت و به مسائل بسياري پاسخ گفت .
شهادت حضرت جواد (ع )
اين نوگل باغ ولايت و عصمت گرچه کوتاه عمر بود ولي رنگ و بويش مشام جانها را بهره مند ساخت . آثار فکري و رواياتي که از آن حضرت نقل شده و مسائلي را که آن امام پاسخ گفته و کلماتي که از آن حضرت بر جاي مانده ، تا ابد زينت بخش صفحات تاريخ اسلام است . دوران عمر آن امام بزرگوار 25سال و دوره امامتش 17سال بوده است . معتصم عباسي از حضرت جواد (ع ) دعوت کرد که از مدينه به بغداد بيايد .
امام جواد در ماه محرم سال 220هجري به بغداد وارد شد . معتصم که عموي ام الفضل زوجه حضرت جواد بود ، با جعفر پسر مأمون و ام الفضل بر قتل آن حضرت همداستان شدند .
علت اين امر - همچنان که اشاره کرديم - اين انديشه شوم بود که مبادا خلافت از بني عباس به علويان منتقل شود . از اين جهت ، درصدد تحريک ام الفضل برآمدند و به وي گفتند تو دختر و برادرزاده خليفه هستي ، و احترامت از هر جهت لازم است و شوهر تو محمد بن علي الجواد ، مادر علي هادي فرزند خود را بر تو رجحان مي نهد . اين دو تن آن قدر وسوسه کردند تا ام الفضل - چنان که روش زنان نازاست - تحت تأثير حسادت قرار گرفت و در باطن از شوهر بزرگوار جوانش آزرده خاطر شد و به تحريک و تلقين معتصم و جعفر برادرش ، تسليم گرديد .
آنگاه اين دو فرد جنايتکار سمي کشنده در انگور وارد کردند و به خانه امام فرستاده تا سياه روي دو جهان ، ام الفضل ، آنها را به شوهرش بخوراند . ام الفضل طبق انگور را در برابر امام جواد (ع ) گذاشت ، و از انگورها تعريف و توصيف کرد و حضرت جواد (ع ) را به خوردن انگور وادار و در اين امر اصرار کرد . امام جواد (ع ) مقداري از آن انگور را تناول فرمود . چيزي نگذشت آثار سم را در وجود خود احساس فرمود و درد و رنج شديدي بر آن حضرت عارض گشت . ام الفضل سيه کار با ديدن آن حالت دردناک در شوهر جوان ، پشيمان و گريان شد ، اما پشيماني سودي نداشت . حضرت جواد (ع ) فرمود : چرا گريه مي کني ؟ اکنون که مرا کشتي گريه تو سودي ندارد . بدان که خداوند متعال در اين چند روزه دنيا تو را به دردي مبتلا کند و به روزگاري بيفتي که نتواني از آن نجات بيابي . در مورد مسموم کردن حضرت جواد (ع ) قولهاي ديگري هم نقل شده است .

زنان و فرزندان حضرت جواد (ع )
زن حضرت جواد (ع ) ام الفضل دختر مأمون بود .
حضرت جواد (ع ) از ام الفضل فرزندي نداشت .
حضرت امام محمد تقي زوجه ديگري مشهور به ام ولد و به نام سمانه مغربيه داشته است .
فرزندان آن حضرت را 4 پسر و 4 دختر نوشته اند بدين شرح : 1 - حضرت ابوالحسن امام علي النقي ( هادي )
2 - ابواحمد موسي مبرقع 3 - ابواحمد حسين
4 - ابوموسي عمران
5 - فاطمه 6- خديجه
7- ام کلثوم
8- حکيمه حضرت جواد (ع ) مانند جده اش فاطمه زهرا زندگاني کوتاه و عمري سراسر رنج و مظلوميت داشت .
بدخواهان نگذاشتند اين مشعل نوراني نورافشاني کند .
امام نهم ما در آخر ماه ذيقعده سال 220ه . به سراي جاويدان شتافت .
قبر مطهرش در کاظميه يا کاظمين است ، عقب قبر منور جدش حضرت موسي بن جعفر (ع ) زيارتگاه شيعيان و دوستداران است .
پدران و مادران و نوجوانان و جوانان
راه و سیره اهلبیت (ع) هدایتگر و روشنگر راه رسیدن به سعادت دنیا و آخرت است
کلام نور ولایت امام جواد (ع):
قالَ الإمام الجواد - عليه السلام - : ثَلاثُ خِصال تَجْتَلِبُ بِهِنَّ الْمَحَبَّةُ: الاْنْصافُ فِي الْمُعاشَرَةِ، وَ الْمُواساةُ فِي الشِّدِّةِ، وَ الاْنْطِواعُ وَ الرُّجُوعُ إلي قَلْب سَليم. «كشف الغمّه، ج 2، ص 349» امام جواد - عليه السلام - فرمود: سه خصلت جلب محبّت مي كند: انصاف در معاشرت با مردم، همدردي در مشكلات آن ها، همراه و همدم شدن با معنويات.
قالَ الإمام الجواد - عليه السلام - : التَّوْبَةُ عَلي أرْبَع دَعائِم: نَدَمٌ بِالْقَلْبِ، وَاسْتِغْفارٌ بِاللِّسانِ، وَ عَمَلٌ بِالْجَوارِحِ، وَ عَزْمٌ أنْ لايَعُودَ. «ارشاد القلوب ديلمي، ص 160» امام جواد - عليه السلام - فرمود: شرايط پذيرش توبه چهار چيز است: پشيماني قلبي، استغفار با زبان، جبران كردن گناه ـ نسبت به همان گناه حقّ الله و يا حقّ النّاس ـ، تصميم جدّي بر اين كه ديگر مرتكب آن گناه نشود









